هدایت شده از پیک صبا قزوین
طناب ِپاره پوره ▫️از سه فرسخ آن طرف‌تر صدای جیغ و دادشان می‌آمد و سرِ روستای دشتک را برده بود. حاج خانوم‌های محله سرک می‌کشیدند ببینند چه خبر شده، گوش که تیز کردند صدای خنده و شادی بچه‌ها به گوششان آشنا آمد. آسیه خانم گفت: چیزی نیست، گروه نو+جوانه‌های صالحین پایگاه حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هستند امروز برنامه دورهمی و طبیعت‌گردی دارند. اول پیاده‌روی کرده بودند، بعد هم صبحانه مفصلی خوردند. حالا نوبت هیجان و مسابقه بود وسط یک روز داغ ِ تابستانی. زهرا و مرضیه کم نگذاشتند از جان و دل داد می‌زدند: "بِکِشیدددددددددد "و کشیدن همان و طناب از هم گسیختن همان و رفقا روی زمین ولو شدند. تا یک ربع از خنده ریسه رفتند. وضع و حالشان دیدنی بود. بعد از کمی داژبال، خانم مربی صدایشان زد و جلسه تفسیر آیه‌ای از سوره نور شروع شد. 🆔 ••✾@peickesaba✾•• ••✾پاتوقِ‌صالحینِ‌بصیرِ‌ایران‌✾••