🌷 نوشته ای دلنشین از شهید چمران در سالگرد شهادتش: ▫️به تاریخ نوامبر 1972 اى آتش، مرا درياب، مرا درياب كه در آتشى دائمى مى‌سوزم، صبرم به پايان رسيده، دل پردردم ديگر طاقت ندارد، با اشك به‌خود سكون مى‌بخشم؛ ولى ديدگانم نيز ديگر رمقى ندارند. خدايا، به تو پناه مى‌برم. مهر خود را آن‌چنان در دلم جايگزين كن كه جايى ديگر براى عشق ديگران نماند. سراپاى وجودم را آن‌چنان مسخّر اراده خود كن كه به ديگرى نينديشم... اى درد، اگر تو نماينده خدايى كه براى آزمايش من قدم به زمين گذاشته‌اى، تو را مى‌پرستم، تو را در آغوش مى‌كشم و هيچ‌گاه شكوه نمى‌كنم. بگذار بندبندم از هم بگسلد، هستي ام در آتش درد بسوزد و خاكسترم به باد سپرده شود؛ باز هم صبر مى‌كنم و خداى بزرگ را عاشقانه مى‌پرستم. اى خدا، اين آزمايش‌هاى دردناكى كه فرا راه من قرار داده‌اى؛ اين شكنجه‌هاى كشنده‌اى را كه بر من روا داشته‌اى، همه را مى‌پذيرم. خدايا، با غم و درد انس گرفته‌ام. آتش بر من سلامت شده و شكست و ناملايمات، عادى گشته است. خطر و مرگ، دوستان صادق من شده‌اند. از ملاقاتشان لذت مى‌برم و مصاحبتشان را آرزو مى‌كنم. خدايا، كودك كه بودم از بلندى آسمان و ستارگان درخشنده‌اش لذت مى‌بردم، اما امروز از آسمان لذت مى‌برم زيرا بدون آن خفه مى‌شوم؛ زيرا اگر وسعت و عظمت آن از شدت درد روحيم نكاهد ديگر خفه مى‌شوم. 🔷@basijsemirom