🔸🔹🔸🔹🔸
🔹🔸🔹🔸
🔸🔹🔸
🔹🔸
🔸
📜 خطبه ۱۹۲- خطبه قاصعه
🔰 قَالَ علی (علیه السلام):
۱۸)خیره سری و دشمنی سران قریش
من با پیامبر {صلّی اللّه علیه و آله و سلّم} بودم آنگاه که سران قریش نزد او آمدند و گفتند: «ای محمد {صلّی اللّه علیه و آله و سلّم} تو ادّعای بزرگی کردی، که هیچیک از پدران و خاندانت نکردند، ما از تو معجزهای میخواهیم، اگر پاسخ مثبت داده، انجام دهی، میدانیم که تو پیامبر و فرستاده خدایی، و اگر از انجام آن سرباز زنی، خواهیم دانست که ساحر و دروغگویی» پس پیامبر {صلّی اللّه علیه و آله و سلّم} فرمود: «شما چه میخواهید» گفتند: «این درخت را بخوان تا از ریشه کنده شود و در پیش تو بایستد» پیامبر {صلّی اللّه علیه و آله و سلّم} فرمود: خداوند بر همه چیز تواناست. حال اگر خداوند این کار را بکند آیا ایمان می آورید و به حق شهادت میدهید گفتند: آری، پیامبر {صلّی اللّه علیه و آله و سلّم} فرمود: من بزودی نشانتان میدهم آنچه را که درخواست کردید، و همانا بهتر از هر کس میدانم که شما به خیر و نیکی باز نخواهید گشت، زیرا در میان شما کسی است که کشته شده و در چاه «بدر» دفن خواهد شد، و کسی است که جنگ احزاب را تدارک خواهد کرد. سپس به درخت اشاره کرد و فرمود: «ای درخت اگر به خدا و روز قیامت ایمان داری، و میدانی من پیامبر خدایم، از زمین با ریشه هایت در آی، و به فرمان خدا در پیش روی من قرار گیر» سوگند به پیامبری که خدا او را به حق مبعوث کرد، درخت با ریشه هایش از زمین کنده شده، و پیش آمد که با صدای شدید چونان به هم خوردن بال پرندگان، یا به هم خوردن شاخه های درختان، جلو آمد و در پیش روی پیامبر {صلّی اللّه علیه و آله و سلّم} ایستاد که برخی از شاخه های بلند خود را بر روی پیامبر {صلّی اللّه علیه و آله و سلّم} و بعضی دیگر را روی من انداخت و من در طرف راست پیامبر {صلّی اللّه علیه و آله و سلّم} ایستاده بودم، وقتی سران قریش این منظره را مشاهده کردند، با کبر و غرور گفتند: «به درخت فرمان ده، نصفش جلوتر آید، و نصف دیگر در جای خود بماند» پیامبر {صلّی اللّه علیه و آله و سلّم} فرمان داد. نیمی از درخت با وضعی شگفت آور و صدایی سخت به پیامبر {صلّی اللّه علیه و آله و سلّم} نزدیک شد گویا میخواست دور آن حضرت بپیچد، امّا سران قریش از روی کفر و سرکشی گفتند: «فرمان ده این نصف باز گردد و به نیم دیگر ملحق شود، و به صورت اول در آید» پیامبر {صلّی اللّه علیه و آله و سلّم} دستور داد و چنان شد. من گفتم: لا اله الا اللّه، ای رسول خدا من نخستین کسی هستم که به تو ایمان آوردم، و نخستین فردی هستم اقرار میکنم که درخت با فرمان خدا برای تصدیق نبوّت، و بزرگداشت دعوت رسالت، آنچه را خواستی انجام داد. امّا سران قریش همگی گفتند: «او ساحری است دروغگو، که سحری شگفت آور دارد، و سخت با مهارت است». و خطاب به پیامبر {صلّی اللّه علیه و آله و سلّم} گفتند: «آیا نبوّت تو را کسی جز امثال علی {علیه السّلام} باور میکند»
۱۹)الگوهای کامل ایمان
و همانا من از کسانی هستم که در راه خدا از هیچ سرزنشی نمیترسند، کسانی که سیمای آنها سیمای صدّیقان، و سخنانشان، سخنان نیکان است، شب زنده داران و روشنی بخشان روزند، به دامن قرآن پناه برده سنّتهای خدا و رسولش را زنده میکنند، نه تکبّر و خود پسندی دارند، و نه بر کسی برتری میجویند، نه خیانتکارند و نه در زمین فساد میکنند، قلبهایشان در بهشت، و پیکرهایشان سرگرم اعمال پسندیده است.
🔸
🔹🔸
🔸🔹🔸
🔹🔸🔹🔸
🔸🔹🔸🔹🔸
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
#من_نهج_البلاغه_میخوانم