سلام بر شهیدان وقتی رفتم مزار دیدم دو تا از بچه هام کنار مزار ایستاده اند. تعجب کردم و پیش خودم گفتم: اینها اینجا چه می کنند؟ وقتی علت رو از بچه ها پرسیدم گفتند: بابا ما را آورد اینجا، گذاشت رفت. خیلی از دستش ناراحت شدم. وقتی به خونه اومد با عصبانیت گفتم: چرا بچه ها رو کنار مزار ول کردی و‌ رفتی؟ مثل همیشه با ملایمت در جوابم گفت: وقتی رسیدم به ، یهو‌خودم رو وسط خانواده های دیدم و شرمنده شدم. دوست نداشتم بچه های شهدا بچه های منو با پدرشون ببینند. من در آن روز یتیم نوازی و نوعدوستی رو ازش یاد گرفتم. _روحی : «همسر شهید»