. بازگشت همزمان به برجام چرا بی معنا و نا ممکن است؟ 🔹برجام اگر خردمندانه تنظیم شده بود، تعهدات ایران باید پس از اجرای تعهدات غرب -یا دست کم، همزمان- اجرا می شد و طرف غربی تضمین معتبر می داد. تعهدات ایران، نقد و غیر قابل بازگشت، یا دیر بازگشت بود؛ و تعهدات آمریکا و غرب، نسیه و روی کاغذ، و به سادگی، قابل بازگشت. ♦️اما این انتظار معقول، در برجام کاملا بر عکس نوشته شد. دولت روحانی، همه تعهداتش را در واگذاری یا بتن ریزی و تعلیق 95 درصد برنامه هسته ای کشور، از اواخر مهر تا 27 دی 94 به انجام رساند؛ تا تازه پس از آن، نوبت "روز اجرای توافق"! برسد و دولت ایران، دنبال حقوق حداقلی خود بدود. 🔹شش سال پس از آن ماجرای عبرت آموز، مقامات آمریکایی در حالی که همچنان مشغول دبّه کردن هستند، هر چند وقت یک بار، ادعای بازگشت همزمان را پیش می کشند. چنان که سخنگوی وزارت خارجه شان گفته؛ "معتقد به بازگشت متقابل به توافق هستیم". ♦️اجرای متوازن و متقابل تعهدات، اقتضای روز اول اجرای یک توافق است، نه متناسب با دوره عهدشکنی یک طرف. وقتی یک طرف توافق، قلدری به خرج داد و به شکل یکطرفه از آن خارج شد، نمی تواند توقع بازگشت همزمان را داشته باشد. 🔹طرف عهدشکن، صداقت و پایبندی اش را زیر سوال برده و نشان داده قابل اعتماد نیست؛ همچنان که معلوم کرده توافق، در قبال تعهدات او به اندازه کافی الزام آور و تضمین شده نبوده است. ♦️بنابراین، اولا لازم است او ابتدا اجرای تعهدات خود را از سر بگیرد و در یک بازه زمانی معقول راستی آزمایی (اعتبار سنجی) شود؛ ثانیا ساز و کار های قوی تضمین و تادیه خسارت در صورت نقض مجدد، از وی اخذ شود. 🔹نکته مهم دیگر، مکانیسم ماشه برای امکان احیای خودسرانه تحریم های شورای امنیت است که دولت آمریکا به خاطر خروج از برجام، دسترسی به آن را از دست داده و حالا می خواهد این دسترسی را با عملیات فریب جدید -به نام بازگشت سریع تر به توافق- احیا کند. ♦️طرف ایرانی در کنار خسارت های هنگفت شش سال توقف برنامه هسته ای، متحمل بالغ بر 150 تا 200 میلیارد دلار خسارت اقتصادی ناشی از عهدشکنی آمریکا (و غرب) شده و طرف مقابل باید پاسخگوی ایراد این خسارت باشد. 🔹به عبارت دیگر، نمی شود به واسطه احیای نصف و نیمه تعهدات، روند خسارت های ایران تداوم یابد، و طرف غربی صرفا بتواند موقعیت ایراد خسارت بیشتر از طریق ساز و کار معیوب برجام را به دست آورد.