✅ رد پای در شکل گیری توافق ایران و سعودی 🔸 وقتی نیویورک تایمز غیر مستقیم به نقش ژنرال اشاره میکند 🔸 وقتی "میدان" در خدمتِ دیپلماسی، سعودی را سر عقل اورد.... 🔺 گزارش های مختلفی در روزهای اخیر در خصوص توافق ایران و سعودی نوشته شده است. هیچ گزارشی در تلاویو و واشنگتن در این خصوص یافت نمیشود الا اینکه به نقش "میدان" در شکل گیری این مهم اشاره کرده باشد. در گزارش اخیر نیویورک تایمز در این خصوص صراحتا اشاره شده به اینکه: ماجرای آرامکو و رخدادهایی از این دست سعودی را وادار کرد تا معقولانه فکر کرده و بفهمد که برای حل مشکلاتش در منطقه باید بر روی دیپلماسی حسابی ویژه باز کند. سال‌ها قبل و در آستانه ی انتخابات 1400 یک فایل صوتی از گفتگوی سعید لیلاز و جواد ظریف منتشر شد که در آن پیرامون آن بحث شده بود که "چه نسبتی بین دیپلماسی و میدان" در سیاست خارجی ایران وجود دارد؟ آیا "میدان" راه خودش را میرود و دیپلماسی هم راه بود؟ بین این دو نسبتی وجود دارد؟ دیپلماسی در خدمت میدان است یا میدان در خدمت دیپلماسی؟ 🔺 آنچه این روزها درباره سعودی و تغییر رفتارش در واشنگتن و تلاویو گفته می‌شود نشان می‌دهد که آنها اینگونه تصور می‌کنند که در یک عملیات ترکیبی، ایرانی ها میدان را در خدمت دیپلماسی قرار داده اند. به صورت که میدان به شکلی هوشمندانه در تغییر دَرکِ سعودی از مسائل اثر گذاشته و موفق شده به آنها توضیح دهد که در برابر ایران و برای حل مشکلات منطقه هیچ گزینه ای جز گفتگو نمی‌تواند قابل تعریف باشد. همزمان با این بحث ها عادل عبدالمهدی نخست وزیر سابق عراق مصاحبه ای کرده و در بخشی از آن گفته است: شهید سلیمانی کسی بود که توافق ایران و عربستان را بنیان گذاری کرد. 🔺 فارغ از این ماجرا و نقش قاسم سلیمانی در ایجاد تغییر رفتار در سعودی واقعیت این است که ژنرال ایرانی در سال‌های قبل با همین سوال رو به رو شد: چگونه می‌توان ضمن تامین امنیت ملتِ ایران، از ظرفیت های میدانی برای چیزهایی فراتر استفاده کرد؟ چه می‌توان کرد تا میدان علاوه بر تامین امنیت و افزایش نفوذ به درد اقتصاد و سیاست و هم بخورد؟ هنوز مشخص نیست سلیمانی چطور بین اینها ارتباط تعریف کرده اما حالا مشخص شده آقای ژنرال در اوج تحریم های ایران یک شبکه تعریف می‌کند (که در بخشی از آن اقلیم کردستان پای کار آمده بوده است) و این شبکه در دور زدن تحریم ها به دولت کمک میکرده است. به عبارت ساده تر ، میدان به لطف هوشمندی سلیمانی در خدمت اقتصاد در آمده بوده است. 🔺 این محدود به همین یک مورد نبوده و در موارد مختلفی به اعتراف دوست و دشمن ، اقدامات ژنرال در حوزه دیپلماسی و در جهت کمک به جواد ظریف نیز به کار امده است. آنچه دارید میخوانید ترجمه ی ساده ترش میشود این: سلیمانی بی آنکه در حوزه ی جنگ‌های ترکیبی و نبردهای ادراکی و شناختی تحصیل کرده باشد به شکلی کاملا هوشمندانه به اینکه صحنه ی میدانی دوشادوش دیپلماسی در خدمت منافع مردم ایران بوده و به تغییر درکِ دشمنان (که هدف نهایی جنگ ادراکی شناختی است) کمک کرده است. آنچه حالا برای سعودی رخ داده را نیز باید در همین راستا دید. در سال 2019 و پس از آن ، از آرامکو تا جیزان همه ی اینها به کار آمد تا سعودی بتواند از وحشی بازی فاصله گرفته و نگاهی متمدنانه مبتنی بر گفتگو به مسائل داشته باشد. نیویورک تایمز در گزارش اخیر خود گفته که سعودی مدعی است حمله آرامکو را ایران انجام داده است. 🔺 واقعیت این است که ایران در چنین حمله‌ای نقشی نداشته اما اگر آنگونه که نیویورک تایمز میگوید این حمله به تغییر درک سعودی از مسائل کمک کرده، پس حمله ی مورد نظر به آل سعود کمک کرده بتواند از "عقل" استفاده کرده و کمی از لجاجت فاصله بگیرد. با این تعریف ان حمله اگر کار ایران هم باشد آنها باید متشکر ما باشند چرا که ما عقلانی فکر کردن را به هر شکلی که شده به آنها تحمیل کرده ایم.... بیش از 15 سال است که ایران فهمیده گلوله لزوما از لوله ی تفنگ برای شکست دادن دشمن خارج نمیشود. گاه گلوله خارج شده یا پهپاد به پرواز در می آید تا دشمن وادار به فکر کردن شود. دشمنی که عینِ من فکر کند، ولو اینکه هر روز کینه اش از من بیشتر شود، همان دشمنی است که من می‌خواهم... سلیمانی در سال‌های اخیر بارها و بارها این را تمرین کرده است. پای میز مذاکره آمدنِ سعودی یک نمونه از همین تغییر ادراک هاست. سال‌ها طول میکشد تا ایران بتواند با دیگران در میان بگذارد که دارد چه میکند.