یه عمر توی سر ما زدن، تاریخ صد ساله اخیر این مملکت پر از تحقیره! هر روز تحقیرمون کردن تا مبادا ماها به خودمون بیاییم و هوس ایجاد دوباره امپراطوری ایران به سرمون بزنه. انگلیسی ها، در قوطی های کنسروشون رو جلوی ما ملت گرسنه پرت میکردن، تا ما برای لیسیدن اون ، زبون و لب خودمون رو پاره کنیم و صحنه زجر و زخم ما ، دلیلی بشه برای خنده ی اونا. روسها بازار ارومیه رو به آتیش میکشیدن و مردم آذربایجان ما رو غارت میکردن! کشور «بیطرفمون »رو در هر دو جنگ جهانی اشغال کردن ، ۴۰ درصد از جمعیت ایران رو در جنگ جهانی اول با قحطی اجباری کشتن، و اسنادش رو محرمانه طبقه بندی کردن تا حتی به اندازه یک عذرخواهی هم به ما بها ندن! رضا شاه رو، مثل یه دستمال چرک و جلوی چشماممون انداختن توی جزیره موریس! دولت قانونی مصدق رو سقوط دادن، مصدق رو تبعید، دکتر فاطمی رو تیربارون و تحول خواهان مرداد ۱۳۳۲ ما رو در زندانها زجر کش کردن، تا بهمون بفهمونن اینجا «ارباب »اونا هستن! . تحقیرها به حدی بوده که پروفسور راسموس الینگ ، محقق و تاریخدان و استاد دانشگاه کپنهاک میگه :”در آبادان، در زمان محمدرضا شاه ، شرکت نفت انگلیس ، ایرانیان رو استعمار میکرد ، مثلا روی در باشگاه هاشون مینوشتند : ورود ایرانی و سگ ممنوع!!! ». در نشست متفقین در تهران ، شاه ما رو در پایتخت شاهنشاهی خودش ، پشت در اتاق نگه داشتن و به جلسه راه ندادن و از این صحنه عکس منتشر کردن! حتی شاه ما هم باید «تحقیر » میشد ، تا مبادا خیال ایجاد دوباره امپراطوری ایران به سرش بزنه! چند سال بعد، صدام رو با انواع سلاح ها، سراغ ما فرستادن! شهرامون رو موشک بارون میکردن، هواپیماهای عراقی روزانه با شکستن دیوارهای صوتی «تحقیرمون »میکردن، که مبادا فکر کنیم، در اون جنگ نابرابر شانسی داریم! تا مبادا « امیدی»داشته باشیم! «تحقیر» و ایجاد « ناامیدی» همیشه پرکاربردترین حربه برای به زمین زدن ما در طول تاریخ بوده! مثل الان که دقیقا در آستانه تاریخی ترین انتخابات معاصر ، دارن روح و روان ما رو با شانتاژ ناامیدی ، نابود میکنن ! همونا که این همه بلا سرملت ما آوردن. چون میدونن این پیچ تاریخی رو که رد کنیم فاتحه همه شون خوندس دقیقا الان که دست مغزهای کوچک غربزده برای همه مردم رو شده الان که باید یک بار برای همیشه اینا رو تو سطل زباله تاریخ بندازیم الان که باید دوباره یاعلی بگیم و کشور رو بسازیم الان که برخلاف سری های گذشته ایران زخمی اما قدرتمند است . حالا که این گربه شیر شده... دوباره دارن ما رو نا امید کنند واقعیتش اینه که الان بدترین و اشتباه ترین زمان ممکن برای ناامیدیه! ما مثل عکس اول از هر زمانی به روزهای خوب، نزدیکتریم! چیزی نمونده! اینو باور کنیم! ما خان هفتمیم ! ما برای رسیدن به اینجا صد سال خون دل خوردیم ، پس رأی بدیم، درست رأی بدیم و اون روزهای خوب رو از خودمون و آیندگامون دریغ نکنیم! باور کنیم ، باور کنیم که خان هفتمیم! به احترام ستارخان ها به احترام باقرخان ها به احترام سربداران به احترام جنگلی ها به احترام دلواری ها به احترام قاسم سلیمانی ها