🌾🌾🌾🌾
#گزیده_منبر_عالی
📝آثار لقمه حرام
🔹مرحوم «آیت الله اراکی» رفیقی به نام «سید مهدی کشفی» داشت که از شاگردان «حاج میرزاد جواد ملکی تبریزی» بود؛ مرحوم آیت الله اراکی تعریف می کرد که خود حاج سید مهدی کشفی برایم می گفت: شبی از خواب بیدار شد که برای نماز شب به حیاط برود و وضو بگیرد اما وقتی در حیاط را باز کرد، دید که خانه خودش شکل دیگری دارد، دور تا دور حیاط مثل صحن های حرم حجره حجره شده بود، متوجه شد از یکی از این حجره ها صدای ناله جان سوزی می آید، گشت و حجره را پیدا کرد و نزدیک تر شد اما در قفل بود و باز نمی شد، از شکاف در نگاه کرد.
🔸 وی تعریف می کرد: دیدم یکی از رفقای خودم است که در بازار فعالیت داشت و دیدم چاله ای به اندازه قامت یک انسان کنده اند و یک نفر را تا گردن در آن چاله گذاشته و سنگ ریخته اند و فقط گردن آن شخص بیرن است. دیدم دو مَلَک در حلقوم او عملیاتی انجام می دهند، وقتی که این صحنه را دیدم، پاهایم شل شد! آن شخص هرچه قدر که فریاد می زد آن دو مَلَک بی اعتنا کارشان را انجام می دادند. من هرچه که داد زدم، اصلا اعتنایی نکردند. دیگر طاقت نداشتم ببینم و حال نماز شب هم نداشتم و رفتم درب منزل استادم حاج میرزا جواد ملکی تبریزی و محکم در زدم، هنگام اذان صبح بود. در می زدم و از آن طرف میرزا که داشت به سوی در می آمد، می گفت چه خبرت است یک چیزی نشان ات داده اند.
🔹مرحوم کشفی تعریف می کرد که میرزا جواد ملکی تبریزی گفت: سید مهدی! رفیقت که از بازاریان تهران است اکنون در حال جان دادن است و دارند جان او را می گیرند، صحنه ای که دیدی قبض روحش بود؛ مرحوم کشفی می گفت ساعت و شب و تاریخ را یادداشت کردم. بعد از چند روز که گذشت تلگرافی برایم آمد که در آن خبر فوت نوشته شده بود و دعوت برای حضور در مراسم هفت در تهران، خبر فوت آن مرحوم در آن درج شده بود و برای مجلس هفتم آن شخص. مرحوم کشفی می گفت وقتی تاریخ را دیدم همان تاریخ بود که من آن واقعه را مشاهده کرده بودم؛ آن شخص رباخوار بود.🌱
🎤
#استاد_عالی✅
┄┅═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧═┅┄
✅کانال استاد عالے
🆔
@ostad_aali110