منکه خیلی وقته دیگه تو جلسه ای شرکت نمیکنم ، چون خروجی جلسه از قبل برام مشخصه. بارها و بارها و باااارها میشستیم طرح و برنامه میدادن و میدادیم ، بعد از جلسه سراغ هرکدوم میرفتیم پاس میداد به یکی دیگه.
قبلا یک گروهی بود قرار بود همه
کار کنن یکی صوت یکی تصویر یکی سناریو و... به عمل که رسیدیم
همه رفتن پی زندگی شون.
خروجی اون تیم شاید هفته ای یک کار هم نبود. اما تنهایی که شروع کردم
تقریبا روزی یک کار درست میکردم.
چون تکلیفم با خودم مشخصه.
فکر میکنم ایام مسلیمه بود یه بنده خدایی بهم گفت: حضرت آقا اینهمه تاکید دارن رو کار تیمی ، شما چرا انقدر منزوی عمل میکنید؟؟
به ایشون گفتم: دور گود نشستید میگید لنگش کن ، شما که دستت میرسه
تیمم رو ساپورت کن تا من گروهی کار کنم. ایشون هم ایشاالله ماشالله حواله مون داد و رفت.
سیستم ما دقیقا همینه
همه دور گود نشستن میگن لنگش کن
وقتی بهشون میگی بیا وسط
دایورت میکنن.