قبلا عرض کردیم ، جریان مقابل بعد از فتنه مهسا امینی عقیم شد. چرا عقیم شد؟ چون در انتشار اخبار دورغ و خلاف واقع ، بشدت اسراف کردند. این اسراف باعث سوختگی جماعتی که همصدا شدن شد ! در صورتی که میتونست به پختگی این جریان ختم بشه. البته این هم کار خدا بود از هول حلیم افتادن تو دیگ و هرچی دستشون اومد منتشر کردن به خیال اینکه براندازی حتمیِ. بنظرم هم مردم و هم مسئولین اسیر طوفان های فنجانی شدند البته که خطر اصلی نارضایتی مردم نسبت به گرانی ها و ناکارآمدی هاست ولی تو این قضیه تهاجم فرهنگی ما با تحلیل ها و مشاوره های غلط واداده و منفعل بار آورده شدیم!!! مقاومت جریان مذهبی به شدت پایین اومده ، استحاله رو میشه به عینه دید. تو همین ماجرای اخیر دانشگاه علوم اکثر کسایی که حتی مخالف ما بودند این حرکت و محکوم کردند ما تو فامیل و آشنا کم نداریم اما این حرکت مورد تائید هیچکسی نبود! جالبه اونقدری که از قشر مذهبی و مثلا انقلابی تذکر گرفتم از عموم مردم واکنشی علیه موضع خودم نگرفتم!! طرف علنن شورتشو در آورده یه مسافتی رو قدم زنی کرده بعد اینجا به ما میگفتن چیزی نگید دامن نزنید ، آبروشو نبرید... شوهرش گفته!!!! خدا میدونه اگر جریان خودی با هر بادی تغییر عقیده نده با هر هجمه ای وا نده ولله جریان مقابل هیچ غلطی نمیتونه کنه. امروز مشکل اصلی ما ترسیدن های الکی و مصلحت اندیشی های غیر اصولیه. چشمشون از مهسا امینی ترسیده خب اگر به ترس غلبه نشه از راه درستش ، از راه منطقی و عقلانی معلومه اونها روز به روز پیشروی میکنن. بیخیالی و هیس هیچی نگید اسمش هرچی باشه ،مدیریت و مصلحت اندیشی نیست.