#بومی
#یادداشت_تحلیلی
🇮🇷امام خمینی؛ فراتر از یک رهبر، آغازگر یک تمدن
مقدمه
در میان چهرههای برجسته تاریخ معاصر، کمتر شخصیتی را میتوان یافت که همزمان در چهار میدان فقه، سیاست، هویتسازی و تمدنسازی اثرگذار بوده باشد. امام خمینی نهفقط بنیانگذار یک انقلاب سیاسی، بلکه معمار یک دگرگونی ژرف در نگاه انسان مسلمان به خود، تاریخ و آینده بود. آنچه در ادامه میخوانید، نگاهی تحلیلی است به ابعاد بیسابقه شخصیت و اثرگذاری او؛ نگاهی که نه تکرار روایتهای رسمی است، نه محدود به تعارفات رایج.
۱. یگانگی امام در میان مجتهدین و عالمان تاریخ اسلام پس از امامان در برپا نمودن حکومت اسلامی
در طول قرون متمادی، علما و فقهای شیعه همواره به نقش راهنمایی امت از منظر فقهی و فرهنگی بسنده میکردند. با وجود آثار سترگ فقهی همچون «کفایة» و «جواهر»، کمتر عالمی جسارت پیادهسازی عملی حکومت اسلامی در عصر غیبت را به میدان آورد. امام خمینی نخستین مجتهدی بود که نهتنها نظریه "ولایت فقیه" را در ساحت فقه ارائه کرد، بلکه آن را به صحنه عمل کشاند. این جسارت، حاصل ترکیب عمیقترین لایههای فقه اجتهادی با شجاعت تاریخی درک فرصتهای سیاسی بود، که از او چهرهای بیمانند در تاریخ پس از ائمه ساخت.
۲. نقش امام در ایجاد اعتماد به نفس عمومی و اتحاد میهنی
در ایرانِ پیش از انقلاب، احساس حقارت در برابر قدرتهای بیگانه در میان توده مردم و نخبگان رایج بود. امام خمینی با ادبیات انقلابی و برگرفته از ایمان دینی، نهتنها این حس را در هم شکست، بلکه ملتی را از «مطیع بودن» به «مطالبه گر بودن» رساند. اعتماد به نفس جمعی که او ایجاد کرد، باعث شد که مردم برای نخستینبار تصور کنند قدرت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از درون خودشان میجوشد، نه از وابستگی به شرق یا غرب. این سرمایه روانی، مقدمهای شد برای انسجام ملیای که پیشتر فقط در ادبیات آرمانی متصور بود.
۳. فضای فکری امام برای زمینهسازی حکومت جهانی امام زمان و ایجاد این فکر در ملل مختلف دنیا
امام خمینی، برخلاف بیشتر عالمان سنتی که انتظار را در «انفعال» تعریف میکردند، انتظار ظهور را یک حرکت فعال و تمدنی میدانست. او ساختن «هستههای مقاومت جهانی» را نهتنها وظیفه شیعه، بلکه رسالتی انسانی برای ملتهای ستمدیده میدانست. از همین رو، گفتمان امام به زبان مسیحی،یهودی و... و لاتین، آفریقایی و آسیایی و اروپایی ترجمه شد، نه از طریق ترجمه لفظی، بلکه با تبدیل «ولایتپذیری» به «آزادیخواهی دینی». این گستره، بذر یک همگرایی جهانی برای زمینهسازی حکومت عدل مهدوی بود که تنها از کسی برمیآمد که به افقهای جهانی در دل فقه نگاه میکرد.
۴. نقش امام در میزان افزایش اقتدار ایران در تمامی زمینهها
پیش از انقلاب، ایران پایگاهی وابسته به قدرتهای جهانی بود که نقش واسطهای مصرفمحور در منطقه ایفا میکرد. امام با شعار «نه شرقی، نه غربی» ساختار وابستگی را شکست و ایران را به کشوری با اراده مستقل بدل ساخت. در حوزه نظامی، ایران از ارتشی منفعل به قدرتی بازدارنده و منطقهساز تبدیل شد. در سیاست، دیپلماسی ایران از «دنبالهروی» به «تعیینکننده معادلات» تغییر یافت. در علم و فناوری، با وجود تحریمها، شتاب علمی ایران رشد بیسابقهای گرفت. و مهمتر از همه، در فرهنگ و هویت، ملتی از خمودگی خارج شد و به بازیگری تمدنی بازگشت.
امام خمینی نه صرفاً یک رهبر سیاسی یا مرجع فقهی، بلکه شبیه پلی بود میان گذشتهای الهامبخش و آیندهای منتظر. او اگرچه در ظاهر قرن بیستم را ترک کرد، اما اندیشهاش همچنان آینده را جهت میدهد. راز ماندگاری او در آن است که حرفش از عمق ایمان برخاست و گامش در دل تاریخ گذاشته شد؛ و این است سرّ کسانی که تنها نمیآیند، بلکه راهی باز میکنند.
#امام_امید
#امام_دلها
✍ میلاد بوستانی(هادی سياسی شهرستان آمل )
┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
✅️ کانال بصیرت افزایی شهرستان آمل
https://eitaa.com/basiratamol1_ir