#غدیر
🔸 حقوق متهم
به دارالحکومه که رسید، بیدرنگ کسی را به مسجد فرستاد. فرستاده علی(علیهالسلام) در قاب درِ مسجد ایستاد و فریاد زد: مولایت تو را میخواند. برخیز و نزد او برو.
ابوالاسود دوئلی، برخاست و خود را به دارالحکومه رساند. از علی(علیهالسلام) شنید: از این ساعت، تو قاضی شهر نیستی. مات و مبهوت پرسید: خیانت کردهام یا جنایت؟
گفت: هیچکدام. پرسید: من را که شیخ بصریها بودم، به کوفه خواندی و سمت قضا دادی. اکنون به کدامین جرم، مسند قضا از من میستانی؟
گفت: از کنار مسجد میگذشتم. تو را دیدم که با مردی متهم، سخن میگفتی و جرمهای او را میشمردی تا بر او حکم کنی. صدای تو بلندتر از صدای او بود. والسلام.
📗 ر.ک: عوالی اللآلی، ج 2، ص 343، ح 5.
✍️ رضا بابایی، انتخابی از کتاب داستانهایی از زندگی علی (علیهالسلام)
#ثامن
#ثامن_یزد