بازی شطرنج با حریفی که قواعد را میدزدد
غرب ۱۵۰ سال علم سرقت آموخته
در تئوری مذاکره،
مذاکره بدون نتیجه یا
مذاکره بد زمانی رخ میدهد که یکی از طرفین، نه به دنبال یافتن نقطه تعادل، که در پی نابودی کامل طرف مقابل است
تبدیل میز مذاکره به میدان نابرابری که مستکبر، با تکیه بر قدرت و گستاخی خود، هر دور از گفتوگو را نه به عنوان فرصتی برای توافق، بلکه به عنوان ابزاری برای پیشبرد استراتژی فرسایشی خود میبیند.
در این الگوی شوم، او با وعدههای پوچ و بازی با زمان، هر بار تکهای از وجود مظلوم را میکند و به امتیازی کوچک یا بزرگ دست مییابد،بیآنکه حتی ذرهای از مواضع خود عقبنشینی کند
این روند، شبیه به
مرگ با هزار ضربه چاقو است. مظلوم، در دام
توهم صلح احتمالی گرفتار آمده و فریب تدریجی بودن این روند را میخورد
هر امتیاز دادهشده، مانند خونی است که به درون آب میریزد و کوسههای درنده را بیش از پیش تحریک میکند
مستکبر با مهارتی شیطانی،
هزینه ماندن در مذاکره را برای طرف مقابل پایینتر از
هزینه خروج از آن متصور میکند و او را در حلقهای بیپایان از امید واهی و باخت واقعی اسیر میکند
راهکار فنی، شکستن این چرخه شوم است
مظلوم باید به جای ادامه این بازی تحمیلی، با افزایش هزینههای مستکبر، معادله را دگرگون کند. گاهی تنها راه پایان دادن به یک مذاکره بد، بلند شدن از میز است. زمانی که مظلوم نشان دهد که دیگر برده این بازی نیست، آنگاه است که مستکبر را در مواجهه با سناریویی قرار داده که برای آن برنامهریزی نکرده است:
سناریوی مقاومت شرافتمندانه هوشمندانه،صادقانه
بهروز جعفری مهر ۱۴۰۴
eitaa.com/basiratezohor