آبجی مهربونم...
داداش گلم...
اگه داری گناهی میکنی که عمدی هستش...
همین الان بذارش کنار...
ببین...
گناه غیر عمد توجیه داره...
ولی گناه عمدی توجیه نداره عزیز...
خواهش میکنم...خواهش میکنم... هیچوقت...با اینکه میدونی اینکار خطاست...ادامش نده...
تو از درون حست بده...
این حس بد نشونست...
این کارو نکن...
بیا تو آغوش خدا و اون چیزی که حستو بد میکنه رو ترک کن.
نذار آرامشت از بین بره...
اینکه هیچ چیزی سر جاش نیست و درونت آشفته شده بخاطر گناهه...
اینکه از درون عصبی هستی و خشم داری و یه جوری هستی ...همش بخاطر همینه که داری عمدی یه کار اشتباه میکنی و خودتو به خواب زدی...
عزیز...
این کارو نکن.
اگه منو داداش صدا میزنی...پس به حرف داداشت گوش بده.
این حرفا خیلی خیلی دلی بود.
اینو بذار کنار تا در ادامه که درمورد رحمت خدا حرف زدم کلی امید بگیری به بخشش خدای مهربون.
ببین...
اگه سمت حرام نری...
خدا عین همون...حلالشو بهت میده...
اونم از مسیر زیباتر...
بهم اعتماد کن عزیز...
با درونت که بهت میگه نکن نجنگ...
بهشگوش بده...
اون صدای الهامته ...
هیچوقت دیر نیست... هر وقت برگردی قبوله...
حتی اگه تا دل گناه رفتی...بازم برگرد...
هیچوقت دیر نیست..
کسی که وسط راه گناه برگرده...خدا بهش کلی پاداش میده.
نذار شیطون بهت بگه تا اینجا رو اومدی..پس تا تهشو برو... نه...
این حرف شیطانه.
برگرد و مطمئن باش خدا توبه پذیر و مهربونه...
هیچوقت دیر نیست... هیچوقت...