داداش رضا💪:
من تو این سالها ....هر چیزی که تو مسیر خودسازی تجربه کردم رو بدون سانسور بهتون گفتم...
دوست دارم از حالات این روزای منم بدونید....
من این روزا به طرز عجیبی از دنیا دارم کنده میشم.
همش به خدا میگم منو از این دنیا ببره.
یه حس نفرتی از این دنیا پیدا کردم.
نمیدونم چه جوری حسمو بهتون بگم...
ولی احساس میکنم تو زندان اسیر شدم.
احساس بودن در زندان میکنم.
سیاهی دنیا خیلی منو اذیت میکنه بچهها....
این روزا دارم عذاب میکشم از اینکه تو دنیا دارم زندگی میکنم.
قبلا اصلا این حسها رو نداشتم...
الان دقیقاً یک ماه هستش که اینجوری شدم.
احساس میکنم تو جهنم هستم.
سیاهی دنیا رو حس میکنم و این منو اذیت میکنه.
مطمئنم هر کسی درون خودشو کمی پاک کرده باشه این دنیا اذیتش میکنه....
و یه نکته خیلی جالبی رو متوجه شدم..
ما که یه خورده پاک شدیم این همه سیاهی دنیا اذیتمون میکنه....
حالا ببین اهل بیت که کاملاً پاک بودن چه جوری تو این دنیا دووم میاوردن..
واقعا بزرگترین عذاب برای اهل بیت همین بود که یه مدت در دنیا زندگی میکردن...
اینو واقعاً دارم از ته قلبم میگم...
واقعا آدم عذاب میکشه...
دنیا توش دروغ هست نفس اماره هست شیطان هست شیاطین انسی هست جنهای کافر هست وسوسه هست دورویی هست استبداد و تسلط و طمع و کثافت هست... و... این چیزای دنیا خیلی آدمو روانی میکنه...
البته اگه شما آلوده باشید... هرگز این چیزا شما رو اذیت نمیکنه...
این حرفا رو فقط کسی میفهمه که درونش پاک شده...
اگه درونت پاک شده باشه زندان بودن این دنیا رو قشنگ متوجه میشی...
ببین...
دنیا اگه جای خوبی برای زندگی بود... با اهل بیت اینکارو نمیکرد...
یکم تو فاز حرفم بری متوجه میشی منظورم چیه...
دنیا برام تاریک شده...
دیگه بهم حال نمیده...
از همه چی دنیا بدم اومده...
دنیا زندان مومنه رو دارم میفهمم...
دلم آدمای یه رنگ و فرشتهها و خدا رو میخواد.
دلم پاکی یک دست میخواد.
دلم صداقتو راستی میخواد.
دلم عشق و محبت و خنده از ته دل میخواد.
دلم بغل خدا رو میخواد.
دلم بغل اهل بیت رو میخواد.
دلم بغل فرشتهها رو میخواد.
دلم علم نافع میخواد.
دلم همه چیزای خوشگلی که مستقیم از سمت خدا بیاد رو میخواد.
از این دنیا کثافت حالم داره بهم میخوره.
از اینهمه جهل و نفهمی دارم دیوونه میشم.
خوشبحال کسی که میره...
واقعا میگم...
البته میدونم که خدا چرا این دنیا رو اینجوری درست کرده...
ما گل هستیم...
و...
این دنیا یه کوره بسیار داغه.....
قراره تو این کوره بسیار داغ ... ما به خودمون شکل بدیم....
و قطعاً درد داره...
هیشکی نمیتونه بگه کوره سرده !
پس حق بدید که این دنیا یه جوری باشه...
مطمئنم یه روزی همتون به این حرفای من میرسید و دنیا واستون کوچیک میشه و ازش خسته میشید.
زمانی به این حرفام میرسی که به دنیا رسیدی و الان دیگه ازش خسته شدی...
میگی :
خدایا ...
این دنیا حالشو داد و کلی تجربه کسب کردم و کلی رشد کردم...
الان دیگه اگه صلاح میدونی منو ببر پیش خودت ...چون دیگه این دنیا داره اذیتم میکنه... چون زمانی که بزرگ میشی...جای کوچیک برات تنگ میشه...
بگذریم.
اینا رو نوشتم که در جریان مراحل خودسازی من باشید که چه اتفاقاتی داره در روح من میافته ..
چون من همه چیو میگم .
چون وظیفه دارم که بگم.
تک تک تجربیات خودم رو با شما به اشتراک میذارم.... چون این تکلیف به دوش منه که این چیزا رو به اشتراک بذارم.
اگه یه روزی تو مسیر خودسازی به این حالاتی که من رسیدم رسیدی... اینو به خودت بگو که... شاید لنگر زندگی کسی هستی.... پس تا زمانی که میتونی چند نفر رو نجات بدی... بمون و این جهنم لعنتی رو به خاطر این شخص تحمل کن...
چون قطعاً.... تک خوری حال نمیده.... مگه نه ؟
خدایا ...
کمک کن بتونیم سیاهیهای این دنیا رو تحمل کنیم و بیصبری نکنیم... تا بتونیم وجودمون برای خودمون و بقیه مفید باشه.
برای اجابت این دعا ۱۰ تا صلوات بفرستید.