🌻🍂🌻🍂🌻🍂🌻🍂🌻🍂🌻🍂 🌹سوره مبارکه: بقره آیه شماره: ۳۰ وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ ۖ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ (به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [= نماینده‌ای‌] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا! »آیا کسی را در آن قرار می‌دهی که فساد و خونریزی کند؟! در حالیکه ما تورا عبادت میکنیم و تسبیح و حمدت بجا می آوریم. فرمود: من چیزهایی میدانم که شما نمیدانید. 🌻🍂🌻🍂🌻🍂🌻🍂🌻🍂🌻🍂 🌹(آيه ٣٠) -انسان نمايندۀ خدا در زمين! در آيات گذشته خوانديم كه خدا همۀ مواهب زمين را براى انسان آفريده است و در اين سلسله آيات كه از آيۀ ٣٠ شروع و به آيۀ ٣٩ سورهء بقره پايان مى‌يابد سه مطلب اساسى مطرح شده است: 🌹١-خبر دادن پروردگار به فرشتگان راجع به خلافت و سرپرستى انسان در زمين. 🌹 ٢-دستور خضوع و تعظيم فرشتگان در برابر نخستين انسان. 🌹٣-تشريح وضع آدم و زندگى او در بهشت و حوادثى كه منجر به خروج او از بهشت گرديد و سپس توبۀ آدم، و زندگى او و فرزندانش در زمين. 🌹اين آيه از نخستين مرحله سخن مى‌گويد، خواست خداوند چنين بود كه در روى زمين موجودى بيافريند كه نمايندۀ او باشد، صفاتش پرتوى از صفات پروردگار، و مقام و شخصيّتش برتر از فرشتگان. 🌹لذا نخست مى‌گويد: «بخاطر بياور هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت من در روى زمين جانشينى قرار خواهم داد» (وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً) . «خليفه» به معنى جانشين است، -همانگونه كه بسيارى از محققّان پذيرفته‌اند-منظور خلافت الهى و نمايندگى خدا در زمين است، زيرا سؤالى كه بعد از اين فرشتگان مى‌كنند و مى‌گويند نسل آدم ممكن است مبدء فساد و خونريزى شود و ما تسبيح و تقديس تو مى‌كنيم متناسب همين معنى است، چرا كه نمايندگى خدا در زمين با اين كارها سازگار نيست. به هر حال خدا مى‌خواست موجودى بيافريند كه گل سرسبد عالم هستى باشد و شايسته، مقام خلافت الهى و نمايندۀ «اللّه» در زمين گردد. 🌹سپس در اين آيه اضافه مى‌كند: فرشتگان به عنوان سؤال براى درك حقيقت و نه به عنوان اعتراض «عرض كردند: آيا در زمين كسى را قرار مى‌دهى كه فساد كند و خونها بريزد» ؟ ! (قالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ) . «در حالى كه ما تو را عبادت مى‌كنيم تسبيح و حمدت بجا مى‌آوريم و تو را از آنچه شايستۀ ذات پاكت نيست پاك مى‌شمريم» (وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ) . ولى خداوند در اينجا پاسخ سر بسته به آنها داد كه توضيحش در مراحل بعد آشكار گرديد «فرمود: من چيزهائى مى‌دانم كه شما نمى‌دانيد» ! (قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ) . آنها فكر مى‌كردند اگر هدف عبوديّت و بندگى است كه ما مصداق كامل آن هستيم، همواره غرق در عبادتيم و از همه كس سزاوارتر به خلافت! بى‌خبر از اين كه عبادت آنها با توجّه به اين كه شهوت و غضب و خواستهاى گوناگون در وجودشان راه ندارد با عبادت و بندگى اين انسان كه اميال و شهوات او را احاطه كرده و شيطان از هر سو او را وسوسه مى‌كند تفاوت فراوانى دارد، اطاعت و فرمانبردارى اين موجود طوفان زده كجا، و عبادت آن ساحل نشينان آرام و سبكبار كجا؟ ! آنها چه مى‌دانستند كه از نسل اين آدم پيامبرانى همچون محمّد و ابراهيم و نوح و موسى و عيسى و امامانى همچون ائمّه اهل بيت عليهم السّلام و بندگان صالح و شهيدان جانباز و مردان و زنانى كه همۀ هستى خود را عاشقانه در راه خدا مى‌دهند قدم به عرصۀ وجود خواهند گذاشت، افرادى كه گاه فقط يك ساعت تفكّر آنها برابر با سالها عبادت فرشتگان است! پایان ایه۳۰🌷