⚫️ ایران چگونه به صهیونیستها هشدار داد/1
▪️حضور مقتدرانه ایران در آبهای خلیج فارس، تنگه هرمز، سواحل مکران، دریای عمان تا دریای عرب و بالای مدار 10 درجه برای آن طرفهایی که در اندیشه سلطه بر جهان با استفاده از اعمال حاکمیت غیرقانونی بر آبهای بینالمللی و حتی سرزمینی دیگر کشورها هستند، سخت و غیرقابل باور است. رشد روزافزون قدرت ایران در دریا و سواحل برای اعمال حاکمیت و بالاتر از همه، اعمال قدرت باعث شده تا این طرفها در حساب و کتاب خود دچار نوعی چالش شده و سعی کنند که این مساله را بازتعریف کرده و راهی برای اجرای آن پیدا کنند.
▪️پس از پیروزی انقلاب در ایران و به عبارت بهتر، پس از هشت سال جنگ جهانی علیه ایران اعمال حاکمیت بر نقاط راهبردی خلیج فارس، تنگه هرمز، دریای عمان تا خلیج عدن و باب المندب برای امریکاییها از اهمیت بسیاری برخوردار شد و آنها تلاش داشتند تا ضمن ایجاد ناوگان پنجم دریایی خود در مجمعالجزایر دیلمون و همچنین ایجاد یک لنگرگاه پشتیبانی امن و دور از دسترس در جزایر انگلیسی دیهگوگارسیا در قلب اقیانوس هند که میانه تنگه مالاکا و بابالمندب قرار داشت و از سوی دیگر اشراف کاملی بر دماغه امیدنیک، این سلطه را تداوم ببخشند.
▪️با این حال ایران با راهبرد کلان نگاه به دریا از نیمه دوم دهه هفتاد خورشیدی و هزینه کافی در حوزه دفاع دریایی خود در یک طرح کلان 20 ساله، آرام آرام به یک رشد قابل توجه در این حوزه رسید که ما امروز شاهد آن هستیم. پس از خروج امریکا از توافق هستهای، پنتاگون و کاخ سفید به هیچ عنوان انتظار نداشتند که ایران در یک سیاست تهاجمی با آنها وارد معامله شده و سعی کند با قدرتنمایی نظامی در قالب دفاع از منافع ملی و اجرای فرامین صادره از رهبری سیاسی خود، آنها را به چالش بخواند.
▪️همانگونه که در تحولات چند ماه گذشته دیدهاید، برای امریکاییها و دیگر طرفهای منطقهای این موضوع به صورت نهایی تثبیت شد که آن طرفی که حرف آخر را در خلیج فارس، تنگه هرمز و سواحل مکران میزند، ایران است و هر تلاشی برای محاصره دریایی ایران، پس از محاصره اقتصادی باعث واکنش بسیار خشن و تند ایران خواهد شد. از آنجایی که هر اقدام احتمالی امریکا علیه ایران –حتی در صورت توانایی برای اجرای آن -در خلیج فارس مرجع قانونی نداشته و این رئیسجمهور امریکا بود که از برجام خارج و یک معاهده بینالمللی را نابود کرد، بنابراین آنها برای مشروعیت دادن به حضور در خلیج فارس به سراغ یک ائتلاف بینالمللی رفتند.
این ائتلافسازی امریکاییها درست مانند ائتلافسازی آنها در حمله به عراق در سال 2003 است که با مخالفت کشورهای مختلف جهان مواجه شد، اما ائتلاف کشورهای آنگلوساکسون در قالب طرحهای هدایتی و دستوری امآی6 ناچار به پیوستن به آن شدند، کما اینکه امریکاییها خود موفق به کشاندن پای برخی کشورهای کوچکتر به این ائتلاف با وعده کمکهای مالی، نظامی و تکنولوژیک شدند. در آن ائتلاف که کالین پاول وزیر امور خارجه وقت آمریکا از یک لیست شامل 53 کشور یاد میکرد، عملا 25 کشور هیچ نیروی نظامی قابل توجهی نداشتند و 15 کشور نیز در حد و اندازه یک پاسگاه کوچک، یا اعزام یگان تعمیر و نگهداری وارد عراق شدند.
به عبارت بهتر، تنها 10 کشور به شکلی در این ائتلاف حضور داشتند، اما کار اصلی بر عهده ارتش امریکا و انگلیس بود. استرالیا تنها دو هزار نیرو و لهستان نیز کمتر از 200 نفر در فاز حمله وارد میدان کردند. ناتوانی امریکا در ائتلافسازی علیه عراق با بهانه در اختیار داشتن تسلیحات کشتار جمعی که یک بهانه بسیار دهانپر کن، امروز دقیقا در حال اجرا در ائتلافسازی برای آزادی دریانوردی در خلیج فارس است. در حالی که بسیاری از کشورهای جهان میدانند که این وسط مقصر کیست، دلیل این ائتلافسازی چیست، ایران دنبال حفظ منافع خود است و منافع این کشورها به خطر نخواهد افتاد، در صورت حضور ممکن است اتفاقات ناخوشایند افتاده و آنها زیر سوال بروند، حاضر به مشارکت در این ائتلاف امریکایی نیستند.
در طول این چند هفته نیز سفارتخانههای ایران ماموریت داشتهاند به طرفهای مختلف هشدار بدهند که باید مراقبت کنند و در این بازی خطرناک وارد نشوند. همین مسائل را سفرای بسیاری از کشورها در تهران به صورت حضوری دریافت کرده و احتمالا به پایتختهای خود ابلاغ کردهاند که در صورت ورود به این بازی، ممکن است یک رویداد و حادثه غیرقابل کنترل روی داده و مشکلات بعدی پیش بیاید که قابل جمع شدن نباشد. این هشدارها البته کاملا کارساز بوده و بسیاری از کشورهایی که صاحب نیروی دریایی قابلی هستند گفتهاند که حاضر به مشارکت در این پروژه نیستند. اما «شرور منطقه» انگار برآوردی دیگری در این زمینه دارد.
کانال یاوران مهدی در ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/basirt8