✅ سؤالاتی که باعث هدایت جوانان شیعه شد‼️ 🔴 ۵۰ ♻️قسمت دوم/خليفه بر حق بعد از پيامبر ابوبكر صديق بود و دليل آن امور ذيل است: ♻️ علي با ابوبكر مخالفت نكرد و با او نجنگيد؛ پس علي يا به خاطر ترس از فتنه و شرّ و يا به علت ضعف و ناتواني و يا به سبب آن‌كه حق با ابوبكر بود با او نجنگيد و نمي‌توان گفت كه علي به خاطر ترس از فتنه و شرّ با ابوبكر نجنگيده است؛ چون علي با معاويه جنگيد و افراد زيادي در آن جنگ كشته شدند و علي با طلحه و زبير و عايشه جنگيد؛ چون در همه اين موارد مي‌دانست كه حق با اوست؛ بنابراين از ترس فتنه آن را رها نكرد! و نمي‌توان گفت كه علي به علت ضعف و ناتواني با ابوبكر نجنگيد؛ چون كساني كه در زمان معاويه علي را ياري كردند در روز سقيفه و روزي كه عمر جانشين ابوبكر شد و روزي كه شورا براي تعيين خليفه ی بعد از عمر تشكيل شد همه بودند و اگر آن‌ها مي‌دانستند كه حق از آن علي است، او را در برابر ابوبكر ياري مي‌كردند؛ چون او با غصب كردن حق خلافت از معاويه سزاوارتر به جنگ بود. ♻️پس ثابت شد كه علي چون مي‌دانست كه حق با ابوبكر است با او نجنگيد. 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃 🌷بخش دوم به ۵۰ (از تاريخ طبري، ج ۲ ص ۴۴۸) ۱. اگر حضرت علي -علیه السلام- حق را به ابوبكر مي‌داد و با او بيعت مي‌كرد، چرا به قول عايشه تا شش ماه بعد آن هم وقتي كه حضرت فاطمه -سلام الله علیها- به شهادت رسید، به همراه بني‌هاشم و اشخاصي مانند مقداد، سلمان و ابوذر و عمار ياسر بيعت كردند؛ علت اين تأخير شش ماه چه بود؟ ۲. حضرت علي -علیه السلام- به ابوبكر فرمود: «اما بعد، پس همانا منع نكرد ما را از بيعت‌كردن با تو اي ابوبكر، انكاري بر فضيلت تو... وليكن ما مي‌بينيم كه در اين امر براي ما حقي است؛ پس شما به سبب اين امر بر ما استبداد كرديد». ۳. در صفحه ۴۴۹، همان كتاب (ج ۲ تاريخ طبري) مي‌نويسد: «ابوسفيان وقتي پيشنهاد داد كه با علي -علیه السلام- بيعت كند حضرت او را فتنه‌جو دانست و حاضر به بيعت نشد». آن‌چه از مفاد تاريخ اهل سنت برمي‌آيد، حضرت علي -علیه السلام- ابوبكر را به حق نمي‌دانست اما براي حفظ وحدت مسلمين و عدم وجود ياران و شهادت حضرت زهرا -سلام الله علیها- شش ماه بعد از رحلت رسول اكرم -ص- بيعت نمود. اما اين‌كه چرا در آن زمان با ابوبكر نجنگيد و در زمان خلافت خود با معاويه و طلحه و زبير و عايشه و خوارج جنگيد؟ شرايط كاملاً متفاوت بود؛ زيرا در آن زمان ابوسفيان و طرفدارانش آماده فعاليت و ايجاد تفرقه و نابودي اسلام بودند و اسلام تازه به عالم عرضه شده –باسابقه ده ساله– و همچنين مصيبت بزرگ رحلت پيامبر -ص- اتفاق افتاده بود و مسئله رحلت پيامبر به قدري مؤثر بود كه شايعه آن در جنگ احد موجب شكست و تفرقه سپاه اسلام شد و در زمان رحلت پيامبر -ص- حتي عمر اعلان نمود كه هر كس بگويد پيامبر مُرده است او را مي‌كشد. اما ۲۵ سال بعد در زماني‌كه مردمِ شورشي از عملكرد بني‌اميه به شدت ناراحت بودند، حتي عايشه به قتل او (عثمان) ابراز خرسندي كرده بود و مهاجر و انصار هم عموماً ناراضي بودند، به عنوان خليفه چهارم با حضرت بيعت كردند (و حضرت علي -ع- با اين‌كه راضي نبودند و مي‌خواستند مثل گذشته به عنوان مشاور همكاري كنند، به اصرار مردم قبول نمودند) و عمْر اسلام به ۳۵ سال رسيده بود. در مرحله اول طلحه و زبير با حضرت بيعت كردند و بعد براي حفظ ثروت و عدم اعطاي مقام از سوي علي -ع- پيمان شكستند و بعد بني‌اميه از آن‌ها حمايت نمودند و در حقيقت يك گروهي نبودند كه به سبب آن‌ها اسلام نابود شود؛ اگر چه حضرت براي صلح بسيار تلاش نمود. در مرحله بعد معاويه كه در حقيقت يك استاندار بود به عنوان خونخواهي عثمان وارد جنگ شد و ادعايي ظاهري براي نابودي اسلام نداشت، بلكه خود را حامي اسلام معرفي مي‌كرد و حضرت براي صلح تلاش كردند وليكن آن‌ها حاضر به مصالحه نبودند. اما خوارج كه ظاهراً اول جزء سپاه حضرت بودند، چون درك صحيحي از دين نداشتند و خود را بسيار متدين به اسلام مي‌شمردند و هر كس از مسلمانان خلاف نظر آنان را مي‌گفت او را مشرك خوانده حكم اعدام او را صادر مي‌كردند. خلاصه: حضرت علي -علیه السلام- به علت فراموشي غدير از طرف صحابه و سستي آن‌ها در ياري حضرت و بيم فتنه و ايجاد تفرقه و انهدام و ريشه‌كن شدن اسلام و قدرت منافقين و گشودن بيت فاطمه -سلام الله علیها- و از دست دادن حامي اصلي خود، با ابوبكر بعد از شش ماه، به قول اهل سنّت بيعت نمود. 📚برگرفته از کتاب 📌نقد و بررسی شبهات وهابیت آل سعود ✍🏻حامد وفسی 🆔 @bayyenat110