شبِ گذشته وقتے [ علے ] درِ خونه ےِ یتیماے ڪوفه نرفت ، وقتے نرفت ڪه براشون نون و خرما ببره خانوماےِ ڪوفه فهمیدن ڪه اونیڪه هرشب ڪیسه بدوش میومد و سر میزد و با دستاےِ خودش عسل تو دهنِ بچه هاشون میذاشت ، علے بود !