همسایه کناری‌ام غمگینم می‌کند! زن و شوهر صبح زود بیدار می‌شوند، می‌روند سر کار، عصر باز می‌گردند ... یک پسر و یک دختر دارند، ساعت نُه شب همه چراغ‌های خانه خاموش است. فردا صبح نیز زود بیدار می‌شوند، سر کار می‌روند، عصر باز می‌گردند، ساعت نُه، خاموشی! آدم‌های خوبی هستند. دوستشان دارم اما حس می‌کنم در حال غرق شدن‌اند و نمی‌توانم کمکشان کنم ... زندگی می‌کنند. بی‌خانمان نیستند اما بهای گزافی می‌پردازند؛ گاهی در میانه روز، به خانه‌شان می‌نگرم و خانه نگاهم می‌کند. خانه می‌گریَد،،، می‌توانم حس کنم ... +حکایتِ زندگیِ امروزه یِ خیلی هامونه ... حواسمون باشه، @be_vaghte_del313