سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
هجوم موجِ بلا را به چشم خود دیدم غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم به سر زنان پیِ عمه به روی تل رفت
زمان حملۀ آن ده سوارِ تازه نفس غبارِ رویِ هوا را به چشم خود دیدم سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد تنِ به خاک، رها را، به چشم خود دیدم خودم‌ دیدم! بدن جد غریبم حسین روی زمین کربلا .. فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا میانِ هلهله ها را به چشم خود دیدم @be_vaghte_del313