🎤
#روایت |
اصحاب آخرالزّمانی سیّدالشّهدا...
🔹️ «همه چیز دست خدا است...»! اینها را سردار محمّد باقری میگوید؛ میگوید و محجوبانه سر به زیر میاندازد تا بغضش را از عقب ماندن از قافلهی شهدا و بهخصوص برادر شهیدش پنهان کند. «خدا»، این واژهی سهحرفی، مسیر زندگی و تلاش و مجاهدات همهی سربازان سالهای قبل و سرداران دیروز و شهدای امروز؛ آنانی که در تمام سالهای عمر، بیش و پیش از آنکه امیدشان به ابزار و جنگافزار باشد به خدا و ایمان به او و عدههای صادقش بود؛ همین هم باعث شد که در اوج زَرقوبَرق دنیایی، مِهر خمینی کبیر (رحمة الله علیه) و حرفها و شعارهایش به دلشان بنشیند.
🔹️ سایر شهدای بامداد جمعه بیستوسوّم خرداد هم از این قاعده مستثنا نیستند. غلامعلی رشید، حسین سلامی، امیرعلی حاجیزاده و دیگران، همگی در زمانی به ندای توحیدی خمینی کبیر (رحمة الله علیه) لبّیک گفتند که از نظر حسابوکتابهای مادّی، منطق چندانی نداشت. آنها نور خدا را در شخصیّت خمینی (رحمة الله علیه) دیده بودند و همین برایشان کافی بود، حتّی اگر مسیری که خمینی کبیر (رحمة الله علیه) به آن اشاره میکرد، در دنیا هیچ رهروی جز ملّت ایران نداشته باشد. منبع قدرت، خدا بود؛ برای قدرتمند شدن هم باید به او متّصل شد و خمینی حلقهی این اتّصال بود.
🔹️ وعدهی خدا این بود که اگر او را یاری کنند، خدا هم یاریشان میکند و آنها به این وعده ایمان داشتند؛ پس تمامشان را برای خدا گذاشتند و خدا هم به وعدهاش عمل کرد. متجاوز بعثی، بعد از هشت سال جنگ و با وجود چند برابر شدن و توسعهی ماشین جنگیاش به سبب یاری شرق و غرب، بهرهای از خاک این مُلک نبرد و در نهایت، تسلیم ارادهی باقری و رشید و سلامی و دیگر رزمندگان شد. خدا پای وعدهاش ایستاده بود. مردان باارادهای که دیکتاتور بعثی تسلیم ارادهی آنها شد، در تمام طول سالهای پایان جنگ تا ایران قدرتمند امروز، تسلیم خدا و اراده و رضای او بودند و مگر برای چنین کسانی پایانی جز شهادت میتوان متصوّر بود؟ شهادت پاداش طبیعی یک عمر مجاهدت بود برای کسانی که تصمیم گرفته بودند جز در مقابل خدا، در برابر هیچ چیز سر خم نکنند.
🔹️ به تعبیر سیّدمرتضیٰ آوینی، اصلاً غایت خلقت جهان هم همین بوده؛ اینکه انسانهایی پرورش یابند که در برابر شداید، بر هرچه ترس و شک و تردید و تعلّق غلبه کنند و حسینی شوند. این غلبه بر تعلّقها و تردیدها است که قدرت میآورد و اینها استادتمام غلبه بر تعلّقها هستند. محمّد باقری درست فهمیده بود که همه چیز دست خدا است! خدایی که دههی ۶۰ بود، سالهای جنگ بود و الان هم هست؛ خدای «اَنتُمُ الاَعلَون»، وقت نصرت و امداد؛ خدای وعدههای صادقِ «لا یُخلِفُ المیعاد» و این بندگان نیک او که پای یاری دینش آمدند؛ اصحاب آخرالزّمانی سیّدالشّهداء (علیه السّلام) که حتّی اگر هم جنگ نمیبود، باز هم راه و سرنوشتشان از کربلا میگذشت.
📝 ستون «
#روایت» در شمارهی جدید هفتهنامه خطحزبالله را از
اینجا بخوانید.
💻
Farsi.khamenei.ir