یه همسایه کارگرداشتیم به نام علی آقا، خیلی موقع ها که ارتباط داشتیم داستان‌های حکمت آمیز از بزرگان میگفت .درباره خداهم صحبت می‌کردوفرزندان زیادی داشت که همه انسان‌های خوبی هستن.وازدواج کردن. هفته پیش یکی از دخترهای علی آقا با نوه اش هنگام بازگشت از مشهد تصادف میکنن وبه رحمت خدامیروندیکی ازآشنایانشان از دخترعلی آقا تعریف میکردن که ایشان چندتاخصلت خوب داشت اهل امربه معروف بود. از غیبت پرهیز می‌کرد وهمچنین به نماز اول وقت اهمیت می‌داد.وهمچنین خصلتهای دیگر اینها همان خصلت شهدا وتوفیق الهی نصیبشون شده. چه بانوان وآقایانی هستن که حرف خدا رو میپذیزندوعمل میکنن اما گمنام هستن وکسی نمیشناسن