ساقیا در سجده هم جام شهادت میزنی اولین مستی که میخوانی تشهد در سجود کینهای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش تا چنین فرق تو را وا کرد شمشیرِ حسود رسم شد شق القمر کردن میان کوفیان از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود در وداعت با حسین اشک تو جاری میشود دیدهای گویا از اینجا خیمهها را بین دود بین فرزندانی اما این حسینت را غر یب میکشندش با لبان تشنه در بین دو رود با یتیمان آمدم پشت سرای زینبت شیر آوردم پدر جان! دیر آوردم، چه سود