🔻نقد موقعیّت فرهنگی انقلاب -۳
🖊مهدی جمشیدی
[هفتم]. برخی مواجهه با «کشف حجاب» را موجب «دوقطبیشدن جامعه» میدانند. اینان در واقع به هویّت جامعۀ ایران «بدبین» هستند؛ چون پیشفرض ناگفتهشان این است که بخش مهمی از جامعه، «ولنگار» و «لذّتپرست» و «اباحهگر» شدهاند و ارزشهای دینی - از جمله تعهد به حجاب در عرصۀ عمومی - را برنمیتابند. «دوقطبیشدن جامعه»، دروغ و برای مقاومتزدایی از جبهۀ انقلاب در برابر طرح «لیبرالسازی جامعۀ ایران» است. کسانی با اعداد و مفاهیم، به جان ذهنیّت مسئولان افتادند و این اندیشه را به آنها القا کردند که هر گونه تصرّف در جامعه، موجب دوقطبیشدن و شکاف و تنش خواهد شد. و اینکه باید از حجاب، عبور کردند و جامعه دیگر به وضع قبلی باز نخواهد گشت. هر کاری نیز، صوری و سطحی و بیاثر است و جز اسقاط تکلیف و بستن دهان متدینان نتیجهای نخواهد داد. حلقههای اطراف، به نام تحلیل اجتماعی، چنین برداشتی را از جامعه تلقین کردهاند. امّا دوگانهسازی از «اجرای شریعت/ دوقطبیشدن جامعه»، راهحل نیست و حاصلش چیزی بیش از «عرفیشدنِ تدریجیِ جمهوری اسلامی» نیست. کسانی سادهترین راهها را انتخاب میکنند و از کیسۀ شریعت خرج میکنند تا ضعفهای دیگر را بپوشانند. صورت پوستکنده و عریان حرف برخی این است که بخشی از جامعه، از شریعت عبور کرده و ما چارهای جز پذیرش واقعیّتهای فرهنگیِ جدید نداریم و باید مصالحه و مدارا کنیم و در بهترین حالت، حد وسط را بگیریم. در مقابل باید گفت که بدون شک، باید با کشف حجاب مواجهه داشت؛ هم «اکنون» و هم «خیابانی». این مواجهه، تلۀ امنیتی نیست، بلکه بیعملی، تبعات غیرقابلبازگشت خواهد داشت. اقلیّت تجدّدی و ولنگار، اگر رها شوند قدرتِ پیشروی بالایی دارند و تمام جامعه را از جهت ظهوراتِ بیرونی و تجلّی اجتماعی، خواهند بلعید. فقط این مواجهه، «ضمیمهها» و «پیوستها»ی مهمتر از متن دارد، از جمله جلوهگریِ اقتدارِ حاکمیّت. جریان سکولار باید احساس کند که حاکمیّت، اهل عقبنشینی نیست. لازمۀ قطعیِ بعدی، بهدستگرفتن روایت مسلّط هست. رهبر انقلاب به جای امتناع، گشایش میببییند و از بازسازی انقلابیِ ساختار فرهنگ سخن میگویند و ساختار فرهنگی را نیز ذهنیّتِ تغییرکردۀ بخشی از مردم میدانند. این یعنی نهفقط نباید عقب نشست و واقعیّت منفی و استحالهشده را نپذیرفت، بلکه باید آن را شکست و دگرگون کرد. آیتالله خامنهای، نگاه ارادهگرایانه دارد و همواره میگوید میشود و ممکن است و مقدور است و میتوانیم. او متفکّر امکان است نه امتناع. از جامعه هم نمیهراسد. چنان گفت عدّهای کمعمق و احساساتی در اغتشاش بودند. روایت ایشان از جامعه، انقباضی و تهدیدمحور نیست که مرعوب شوند. رهبر انقلاب با نظرسنجیهایی که با «هویّت دینیِ جامعۀ ایران»، همراه هستند مخالفت ندارد. مخالفت ایشان در آنجاست که نتایج نظرسنجیها، متضاد با منطق جامعۀ ایران و جهتگیری اسلامی و انقلابی آن است. ازاینرو، ایشان میگوید نظرسنجیها «ملاک» نیستند؛ یعنی باید آنها را به نشانههای بیرونیِ خودِ جامعه، «ارجاع» داد.
[هشتم]. جبهۀ نیروهای اجتماعی و غیرحاکمیّتیِ انقلاب، «بیسر» و «بهخودوانهاده» است. تا زمانی که علامه مصباح حضور داشت، بهرسمیّت شناخته نمیشد و محل رجوع نبود. اکنون کسی در سطح ایشان در میان نیست که بتواند نقش هدایت غیررسمی را ایفا کند. جبهۀ ما درهمریخته و مشوش هست و حداکثر این هست که تکّهها و پارههای متّحدی وجود دارند، امّا درعینحال، «نقشۀ کلّی» در میان نیست. وقتی وضع ما «جبههوار» نیست، انسجام و همافزایی هم در رقیقترین حالت است. نه تقسیمکار داریم و نه حمایت میشویم. بگذریم از اینکه اغلب افراد، متوسط هستند و توانایی حضور مستقیم در جنگ ترکیبی را ندارند. پیش از انقلاب، امام خمینی توصیه کرد که حداقل، اندکی با هم بنشینید و در کنار یکدیگر چای بنوشید تا قرابت و وحدتی حاصل شود. امروز این فوریّت، حیاتیتر شده است. گویا باید دستی از بیرون دراز شود و نیروهای پراکنده را مفصلبندی کند.
[نهم]. نظام به یک گروه چریکیِ پنجاه نفری از متفکّرانِ صریح و میدانی و معتبر نیاز دارد که در برابر واقعیّتها و روایتها، موضعگیری کنند و فضا را به دست گرفته و ذهنیّت جمعی را ساماندهی کنند. دشمن نیز چنین جبههای را طراحی کرده و از طریق نیروها و جریانهای غیررسمی، بازیسازی کند و حاکمیّت را در موضع انفعال و اضطرار قرار بدهد. با «روایتسازی» توانستند «کشف حجاب» را تحمیل کنند و اینک ما نیز با «روایتپردازی»، «حفظ حجاب» را بازمیگردانیم. قدرت «روایت»، صدها برابر قدرت «گشت ارشاد» است. من هرچه که در مسألهها عمیقتر میشوم، بیشتر به حکمت سخن رهبر انقلاب پی میبرم که گفتند: «تبیین، واجب فوری و قطعی است».https://eitaa.com/behzadzare