فوکویاما تئوریسین شاخص نظام لیبرال دمکراسی و مبدع نظریه پایان تاریخ همواره مورد احترام غربی ها بوده و هست. حتی الان که از نظریات سابقش برگشته و از افول امریکا سخن می گوید. متن زیر اخرین تحلیل او در مورد الیگارشی و هرج و مرج ناعادلانه رسانه و سکوهای اجتماعی در غرب است از جمله توییتر و ایلان ماسک. تحلیل وی ، منصفانه و خواندنی و امیدافرین است برای تمدن نوین اسلامی و اصحابش. چون اساس تمدن غرب بر 5 رکن اصلی استوار است: شرکت نماد سرمایه- رسانه نماد قدرت نرم- اسلحه نماد قدرت سخت- دانشگاه نماد علم و فناوری و سازمان ملل نماد سیاست جهانی. به فضل الهی همه اینها در حال افول اند که در متن زیر حداقل به سه نماد اشاره شده است:👇 فوکویاما: توئیتر گوگل و فیسبوک ابزار انحصار و اختناق شدهاند
نظریهپرداز معروف آمریکایی هشدار داد مشکل شبکهها و پیامرسان اجتماعی مانند توئیتر، فیسبوک، گوگل فقط این نیست که حامل اخبار جعلی منتشر میکنند بلکه برای تقویت گسترده صداهای خاص و ساکت کردن صداهای دیگر استفاده میشوند و هر فرد ثروتمندی میتواند یک پلتفرم را تصاحب کرده و از آن به عنوان اسلحه استفاده کند.
در حالی که دولت آمریکا از شبکههای اجتماعی برای ایجاد بیثباتی در کشورهای مستقل استفاده میکند و دموکراتها هم در تصاحب رسانهها کم از جمهوریخواهان نداشتهاند، فرانسیس فوکویاما (مدعی نظریه «پایان تاریخ») در امریکن پرس نوشت: سالها پیش در مورد «سیلویو برلوسکونی» و زوال تمدن غرب نوشتم درباره آنکه برلوسکونی نوعی از سیاست را ابداع کرده که از زمان ورودش به سیاست در دهه ۱۹۹۰ میلادی باعث فساد کشورهای سراسر جهان شده است. برلوسکونی از مالکیت رسانهای خود و سلبریتیهای اطرافش برای تبلیغ حرفه سیاسی خود استفاده کرد و از منصب سیاسی خود به عنوان نخستوزیر ایتالیا برای محافظت از منافع تجاریاش استفاده کرده بود.
برای این الیگارشها مهم نبود که روزنامهها و ایستگاههای تلویزیونی درآمدزا نبودند. آنان از رسانهها برای کمک به دوستان خود به منظور انتخاب شدن به عنوان سیاستمدار و باقی ماندن سیاستمداران در مدار خود استفاده میکردند و این موضوع برایشان ارزش غیر پولی داشت. یکی از مشکلات اصلی اوکراین پیش از حمله روسیه علیه آن کشور این واقعیت بود که هر یک از کانالهای تلویزیونی اصلی آن کشور متعلق به یک الیگارش بود که میتوانستند از شرکتهای خود به این روش محافظت کند.
ما آمریکاییها اکنون الیگارش خود یعنی «ایلان ماسک» را داریم که به سمت ایفای نقشی مشابه در حال حرکت است. تصاحب توئیتر به او اجازه میدهد تا از این پلتفرم برای محافظت از منافع تجاریاش در تسلا و اسپیس ایکس استفاده کند و همچنین هر آنچه ترجیحات سیاسی او را شامل میشود تبلیغ نماید. در ماههای اخیر مشخص شده که او به جمهوریخواهان و محافظهکاران متمایل است و اظهار داشته که بهدلیل پایبندی به آزادی بیان به «دونالد ترامپ» اجازه بازگشت به توئیتر را میدهد. او اخیرا وارد مسائل ژئوپولیتیک مانند حمله روسیه علیه اوکراین و روابط چین با تایوان شده و درباره آن تحولات اظهارنظر میکند
نوع نفوذ سیاسی که یک پلتفرم بزرگ رسانه اجتماعی ارائه میکند متفاوت و ظریفتر از رسانههای قدیمی است. تعدیل محتوا تا حد زیادی نامرئی است. احتمالا از توئیتر برای انتشار سرمقالههای درخشان در تمجید از کسبوکارهای ماسک استفاده نمیشود و به شیوهای ظریف تلاش خواهد شد تا پیامهای منتشر شده به سمت نتایج مطلوب هدایت شوند و دیدگاههای منفی سرکوب خواهند شد. ردیابی حذف مطالب و پیامها در رسانههای اجتماعی بسیار دشوار است.
مشکل واقعی پلتفرمهای رسانههای اجتماعی بزرگ این نیست که پلتفرمها به خودی خود حامل اخبار جعلی و نظریههای توطئه هستند. ما باید از حق آزادی بیان محافظت کنیم حتی اگر آن بیان سخنرانیای نادرست یا سمی باشد. مشکل در مقیاس آن است. مشکل اصلی توانایی توئیتر، فیسبوک، گوگل و اکنون تیکتاک برای تقویت گسترده صداهای خاص و ساکت کردن صداهای دیگر است. اکنون هر فرد ثروتمندی میتواند بیاید و یک پلتفرم را تصاحب کرده و از آن به عنوان اسلحه استفاده کند. آن فرد ثروتمند اکنون ظاهر شده و اسلحه را در دستان خود نگه داشته است.