در بعض کُتُب مسطور است که چون حضرت زینب سلام الله علیها متولّد شد، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، متوّجه به حجرهی طاهره گردید، در آن وقت حضرت حسین سلام الله علیه به استقبالِ پدر شتافت و عرض کرد: «ای پدرِ بزرگوار؛ همانا خداوند کردگار، خواهری به من عطا فرموده.»، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه از شنیدن این سخن، بیاختیار اشک از دیدههای مبارک به رخسار همایونش جاری گردید. چون حسین سلام الله علیه این حال را از پدرِ بزرگوار مشاهده نمود، افسرده خاطر گشت چه آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدّل به مصیبت گردید و سببِ حُزن و اندوهِ پدر شده، دل مبارکش به درد آمد و اشک از دیدهی مبارکش بر رخسارش جاری گشت و عرض کرد: «بابا؛ فدایت شوم من، شما را بشارت آوردم، شما گریه میکنید! سبب چیست و این گریستن بر کیست؟!»، حضرت امیرالمؤمنین حسینش را در برگرفت و نوازش نمود فرمود: «نور دیده، زود باشـد که سرّ این گریستن، آشکار و اثرش نمودار شود...»، در این جا اشاره به واقعهی کربلا میفرماید.
- کتاب خصائص زینبیه از مرحوم جزایری، ص۱۹ .