مادر... ترسم که از دست به دهم شمارا. چونان بی خانمانی که خانه اش را از او گرفته اند... ترسم که شمارا از من بگیرند! نگذارید، طاقتش را ندارم... مرا نگه دارید قسم خورده ام به کارتان بیایم. مگر می‌شود ماند در جسمی که هوای شما در سرش نباشد؟ مرا نگه دار مادرجان... آخر میمیرم به خدا؛ میمیرم وَ سپس تمام میشوم. من از تمام شدن بیزارم مادر جان... ____ سه نقطه های پی در پی در انتهای جملات اوج استیصال من بوده است.