زندگی پس از زندگی ♨️: تجربه های مرگ واقعی نیستند و تجربه‌ی هر کس، مخصوص خودش و مخصوص ذهن و فکر خودش است. 📎 برای شبهه فوق: چون در عالم دنیا، همه‌ی موجودات دیگر را به صورت مستقل می‌بینیم؛ امّا در خواب یا تجربه های پس از مرگ، انگار موجودات، وابسته به من هستند و نسبت به من تعریف می‌شوند. پس تجربه‌های مرگ، مخصوص من هستند و در ذهن و فکر من در جریان هستند. در حالیکه اگر واقعی بودند و برای دیگران هم قابل درک می‌شدند می‌بایست آنجا هم موجودات را به صورت مستقل درک می‌کردیم؟ ✅ دقیق و علمی به شبهه فوق: در عالم دنیا انسان بیشتر به بدنِ خود توجه می کند و با بدن خود انس می‌گیرد تا جاییکه غالباً «خود» را همان بدنش می پندارد. 🔹در این حالت، انسان، «موجودات» دیگر را نسبت به «وجود خودش» و بدنش، دور می‌بیند و آنها را جدا و مستقل از خودش می پندارد. 🔹این در حالی است که ما معتقدیم آنچیزی که عالم را پر کرده است «وجود» و «حقیقت» و «هستی» است. آن هم به گونه‌ای که همه‌ی اجزاء آن در عالم به هم متصل هستند. به گونه‌ای که یک «وجودِ واحد» و یک «وجود متصل به هم» را تشکیل می‌دهند. 🔹امادر دنیا، بدلیل خاصیت «دنیا» و خاصیت «ماده» و خاصیت «مکانِ مجزا» داشتنِ هر چیزی در دنیا، «من»، «وجود خودم» را از «موجودات دیگر» مستقل می‌بینم و آنها را از خودم «دورتر» می‌بینم و «وابستگی آنها با وجود خودم» را درک نمی‌کنم. 🔹اما وقتی در یک شرایطی از دنیای مادّی منقطع می‌شویم و از خاصیت عالَم مادّه دور می‌شویم؛ دیگر خود را با بدن تعریف نمی‌کنیم، و توجّه‌مان منحصر در بدن مادّی نمی‌شود؛ به همین خاطر موجودات دیگر از «وجود خودم» دور و مستقل نمی‌بینم و حجابِ «مکانِ مستقل» بین ما وجود نخواهد داشت؛ 🔹پس در این حالت است که موجوداتی که قبلاً خارجی و دور و مستقل از خود می پنداشتم حالا وابسته به خود می‌بینم و به من نزدیک می شوند. 🔹یعنی موجودات خارجی که ابتدا گمان می کردم که همان اجسام مادی هستند فلذا از من دور بودند، هر چقدر وابستگی‌شان به عالمِ مادّه کمتر می‌شود؛ به وحدت نزدیکتر می شوند. و با «من» اتحادِ وجودی‌شان بیشتر می‌شود و من آنها را متصل به خودم می‌بینم. 🔹پس در حقیقت، آن چیزی که تجربه گران گزارش کرده‌اند نسبت به دنیا واقعی تر است. ✍️عبدالکریم خالکی 🔰به ما در «بعثت مردم» بپیوندید:👇👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/980484136C2f194b57ea