هدایت شده از کانال بصیرت بوشهر
برو شدم مرا در بغل گرفت وتسلیت و بسمت سنگر اجتماعی هدایتم کرد گفتم کی شهید شده یک لحظه متوجه جنازه  عزیز دلمان که در گردان بعنوان چریک پیر وحبیب ابن مظاهر معروف بود شهید عارف  فریدون غلامی شدم نگاه کردم دیدم ترکش خصم به سجده گاهش اصابت کرده همان جایی که امروزه بعضی ها با ترفندهایی در پیشانی خود جای مهرحک میکنند اما خداوند محل سجده گاه شهید غلامی را برای خود جدا کرد و برد بیاد حرکت صبحگاهش  افتادم که در مواقعی که پیششان بودم خصوصا روز اول حضور در خط متوجه دوردادن دستش و زدن به پیشانیش شدم که پس از سماجتها  توسط دوستش بعد از شهادتش علتش را بیان کرد. گفت شهید غلامی دستش را دور حاضرین در محور می چرخاند بمنزله این بود که می گفت قضا و بلای شما بخورد به پیشانی من که عاقبت هم همین شد و به آرزویش رسید و ما در غم  فراغش تنها گذاشت شهید غلامی مرد خدا ودوست داشتنی بود که زمزمه های نمازشبش هنوز در گوش ما نجوا می کن. نصیحت های پدرانه با آن روح بلندش در مقابل مشکلات و سختی ها هنوز در ذهن یاران صدیقش نقش بسته است.اخلاق نیکو و چهره با تبسمش ونورانیش که قبلا عارف به الله شده بودهنوز در نگاه هایمان می درخشد یادش گرامی و راهش پررهرو باد   لذا پس از انهدام سنگری در فاصله پنجا ه متری رزمگاه عشق بنام سنگر شام غریبان که پس از به خاک و خون کشیدن عزیزانمان در ۱۷ اسفند تا شب یکم اسفند  سال ۶۰ به دست خصم ذبون افتاده بود توسط فدائیانی که با یک رزم عاشقانه که حاصلش انهدام سنگرو بدرک واصل کردن ۲۳ نفر و اسارت دو نفر بود وباعث گردید تا فرماندهان عالی رتبه ایران از عملیات قریب الوقوع وهمه جانبه عراق با بکارگیری سه لشکر و پشتیبانی گارد ریاست جمهوریش با فرماندهی مستقیم و در صحنه صدام  در یک محور عملیاتی حداکثر ۷ کیلومتر دریک سمت تپه های رملی نبعه و در یک سمت باتلاقهای حورالعظیم که تنها مسیرهای قابل عبور در حد دوجاده که حدودابیشتر از یک کیلومتر ودر واقع دومسیر جهت عبورخورو رزمی وپشتیبانی نبود  ومی توان گفت عمده زمین قابل استفاده در محور شاید به یک کیلومتر نمی رسید آنهم یک کیلومتری که آتش تهیه های دشمن با انواع واقسام گلوله ها و موشکها شخم زده وحتی عمل نکرده در باتلاقها ودرحال فرود رگباری انواع گلوله ها بوددران طرف با دشمن بعثی تا بن دندان مسلح  با تمام تجهیزات و امکانات رزمی و عده فراوان روبرو بودیم  اما دراین طرفو در مقابل دشمن عده ای رزمنده بی ادعا وبی نام و نشان با سلاح های انفرادی و ابتدائی با حداقل مهمات حتی شکم گشنه و تشنه که ده روزی می شد در محور آب و غذا یافتنمی شد اما با ایمانی راسخ و اعتقادی محکم و حقیقتا زاهد شب و شیران روز که بحق مصداق واقعی آیه شریفه«فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ» بودند  آگاهی پیدا نمایند درمیان این رادمردان یک رزمنده شجاع حقیقتا سردار بی نام و نشان بنام امیر جاودان  این فرد بااخلاص وبا ایمان حقیقی باشور و شعورانقلابی خود در دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی  باسابقه مبارزه در دوران اختناق  سراز پانمی شناخت ودربدترین شرایط درگیری شاهد فعالیتهای ایشان با ترددهای خطرناک و سرک کشیدن به تمام نقاط محور عملیاتی زیر طوفان آتش شبانه روزی دشمن برای تامین نیازمندیهای رزمندگان گروهان در نبرد چزابه (که برگ زرینی از رشادتها و از خودگذشتگی مردان خدا درتاریخ دفاع مقدس به یادگار مانده است) بودم که عاقبت در سحر یکم اسفندماه ۶۰ مزد رشادتها وخدمات ارزشمندودفاع قهرمانانه خودرا با نوشیدن شربت شهادت گرفت یادش گرامی و راهش جاودان و پررهرو باد . قرارگاه طرح ثامن در سپاه استان بوشهر