─═┅═༅••❥︎•●•❥︎••༅══┅─
◑◁مسلم را به بالای دارالاماره می بردند، در حالی که نام خدا بر زبانش بود، تکبیر می گفت، خدا را تسبیح می کرد و بر پیامبر خدا و فرشتگان الهی درود می فرستاد و می گفت:
❖! تو خود میان ما و این فریبکاران نیرنگ باز که دست از یاری ما کشیدند، حکم کن!
🗯 جمعیتی فراوان، بیرون کاخ، در انتظار فرجام این برنامه بودند. مسلم را رو به بازار کفاشان نشاندند.
❥︎ با ضربت شمشیر، سر از بدنش جدا کردند، و... پیکر خونین این شهید آزاده و شجاع را از آن بالا به پایین انداختند و مردم نیز هلهله و سروصدای زیادی به پا کردن
اللّهــمَّعَجِّـــلْلِوَلِیِّک الفَــرَج
پــــایـــــان
─═┅═༅𖣔2⃣0⃣𖣔༅═┅┅─