انگیزههاى شرك
مردم، یا به خاطر قدرت به سراغ كسى مىروند كه قرآن مىفرماید: تمام مردم حتّى قدرت آفریدن یك مگس را ندارند، «لن یخلقوا ذباباً و لو اجتمعوا له»
یا به خاطر لقمه نانى به سراغ این و آن مىروند، كه قرآن مىفرماید: «لایملكون لكم رزقاً»
یا به خاطر رسیدن به عزّت به سراغ كسى مىروند كه قرآن مىفرماید: «فانّ العزّة للّه جمیعاً»
یا به خاطر نجات از مشكلات، دور كسى جمع مىشوند كه قرآن مىفرماید: «فلایملكون كشف الضرّ عنكم»
و در جاى دیگر مىفرماید: كسانى كه به جاى خدا به سراغشان مىروید، بندگانى مثل خودتان هستند: «عباد امثالكم» چرا شما بهترین آفریننده را رها مىكنید و به دیگران توجّه دارید؟ «تذرون احسن الخالقین»
مبارزه با شرك
اوّلین پیام و هدف تمام انبیا، مبارزه با شرك و دعوت به بندگى خالصانه خداوند است.«ولقد بعثنا فى كلّ اُمّة رسولاً اَنِ اعبدوا اللّه واجتنبوا الطاغوت»
تمام گناهان، مورد عفو قرار مىگیرد، جز شرك. «اِنّ اللّه لا یغفر ان یشرك به و یغفر مادون ذلك» انبیا مأمور بودند با صراحت كامل از انواع شركها برائت جویند. شریك قرار دادن براى خداوند مردود است، گرچه درصد آن بسیار كم باشد. اگر 99% كار براى خداوند و تنها یك درصد آن براى غیر خدا باشد، تمام كار باطل است. چنانكه قرآن مىفرماید: «و اعبدوا اللّه و لا تشركوا به شیئاً»
نه تنها بتها و طاغوتها، بلكه انبیا و اولیاى الهى نیز نباید شریك خداوند قرار گیرند. خداوند به حضرت عیسى مىفرماید: آیا تو به مردم گفتى كه من و مادرم را شریك خدا قرار دهید. «أأنتَ قلتَ للناس اتّخذونى وامّى الهَین من دون اللّه» شریك دانستن براى خداوند، افترا، تهمت و گناه بزرگ است. «و مَن یشرك باللّه فقد افترى اثماً عظیماً»
شرك، به قدرى منفور است كه خداوند مىفرماید: پیامبر و مؤمنان حقّ ندارند براى مشركان، حتّى اگر از خویشاوندانشان باشند، استغفار نمایند. «ما كان للنبىّ والّذین آمنوا اَن یستغفروا للمشركین و لو كانوا أولى قُربى»
اسلام، با استدلال و منطق به مبارزه با شرك مىپردازد و مىفرماید: غیر خدا چه آفریده كه شما به آن دل بستهاید؟! «ماذا خلقوا من الارض» مرگ و حیات شما به دست كیست؟ عزّت و ذلّت شما به دست كیست؟
آرى، رها كردن خداوندى كه قدرت و علم بى نهایت دارد و به سراغ افراد و اشیائى رفتن كه هیچ كارى به دستشان نیست، بزرگترین ظلم به انسانیّت است. اسیر جماد و انسان شدن و تكیه به صنعت كردن و كمك از عاجز خواستن خردمندانه نیست. یكى از اهداف نقل داستانها و تاریخ گذشتگان در قرآن، ریشه كن كردن رگههاى شرك است. نساء، 77.