✍
فرازی از نامه شهید حاج قاسم سلیمانی به دخترش فاطمه:
من در چشمان خود نمک میریزم که پلکهایم جرأت برهم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بیپناه را سر ببرند.
وقتی فکر میکنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سربریده شدن است حسینم و رضایم است، از من چه توقعی دارید؟ نظارهگر باشم، بیخیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمیتوانم اینگونه زندگی کنم.
https://eitaa.com/bisimchi10