#دانستنیهای_ادبی 📚
«بئاتریس پورتیناری» دختر یک بانکدار ثروتمند فلورانسی بود که دانته زمانی که فقط ۹ سال داشت عاشق او که همسن خودش بود، می شود. دانته به مدت ۹ سال مخفیانه عاشق بئاتریس بود ولی در این مدت حتی یک کلمه با معشوق سخنی هم نگفت، اما در هجده سالگی وقتی دانته روی پلی در نزدیکی رود آرنو بود، بئاتریس به همراه دو بانوی مسنتر از همان محل می گذشتند، در این زمان بئاتریس رو به دانته می کند و به او درود میگوید. دانته بعدها چنین مینویسد :
«نخستین بار بود که با من سخن میگفت! چنان سراپا آکنده از شادمانی شدم گوئیا عالم به دور سرم میگردید، چنانکه ناگزیر گشتم از برابر دیدگان دیگران دوری گزینم.»
اما این عشق به وصال نرسید زیرا بئاتریس با مرد دیگری ازدواج کرد و سه سال بعد در سن بیست و چهار سالگی درگذشت. اما عشق بئاتریس تا آخر عمر با دانته باقی ماند و چنان تاثیری بر او داشت که دانته دو اثر مهمش یعنی «زندگانی نو» و «کمدی الهی» را تحت تاثیر آن نگاشت.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
@bohlool_aghel