بهلول عاقل | داستان کوتاه
📚
#حکایت_بهلول_و_قاضی
بهلول پای پياده بر راهی می گذشت. قاضی شهر او را ديد و به تمسخر گفت: شنيده ام الاغت سقط شده و تو را تنها گذارده است. بهلول گفت: تو زنده باشی. يک موی تو به صد الاغ من می ارزد.. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬
@bohlool_aghel