نيز سلام ما را به ايشان برسانيد. و به هر حال يکي از علامتهايي را که مشاهده کردم اين بود که يک روز در لشکر موقع نماز جماعت ظهر و عصر بود. يکي از برادران اسيري که به تازگي از عراق آزاد شده بود آمد و تعريف مي کرد و مي گفت آهاي شيعه ها قبر آقامون خاليه، آهاي شيعه ها آقامون غريبه، آهاي شيعه ها آقامون تنهاست لبيک بگوييد به حسين(ع) و بعد گفت که ما و عده اي ديگر از برادران اسير را بردند براي زيارت قبر آقامون حسين. گفت (نشانه اينجاست) وقتي که از دور آمديم به قبر و ضريح آقا نگاه مي کرديم ديديم که قبر آقا خراب شده، قبر آقا خاک گرفته طلاها و نقره هاش را کنده اند و برده اند. گفت تا اين منظره را ديديم اشک از چشمانمان جاري شد و اضافه کرد تا آمديم که برويم و زيارت کنيم يک دفعه اين مزدوران پست فطرت آنقدر سوزن و تيغ و خار ريختند توي حرم آقا و گفتند اگر عاشق حسين هستيد حالا برويد و بعد اضافه کرد که بچه ها فقط منتظر بودند که بگذارند بروند آنگاه که اين جمله را شنيدند که اگر عاشق حسين(ع) هستيد حالا برويد، گفت بچه ها حسين حسين مي کردند و مي زدند توي سر خودشان و ضريح آقا را در بغل گرفتند. بعد که عراقيها اين صحنه را ديدند، افتادند به جان بچه ها و بچه ها را مي زدند. و خلاصه به زور، بچه ها و تمامي زوار را از صحن مبارک اباعبدالله بيرون کردند. و نشانه هاي ديگري را که پدر جان حتي وقتي که با بچه ها با هم بوديم من مي ديدم ولي وقتي که از کنار دستم از دوستان و برادران سئوال مي کردم شما هم ديديد مي گفتند که ما چيزي را نديديم و کم کم يکسري مسئوليتها و کارها و آموزشهايي را به عهده ام گذاشتند که بعضي هايشان را خود مسئولين مي دانستند که در تخصص من نيست ولي به من واگذار مي کردند و وقتي که من اعتراض مي کردم، نشانه هاي ديگري ظاهر مي شد و مسئولين هم مي گفتند که خودمان هم در اين مطلب مانده ايم که چرا اين کارها را به تو واگذار کرده ايم ولي با کمال تعجب در پايان کار هم مشاهده مي شد که آن کاري را که در سطح و تخصص من نبوده به لطف و عنايت خداوند و ياري امام زمان به نحو خيلي خوبي انجام شده و نشانه هاي ديگري که الان در اين وقت کم و در اين صفحه کوچک نمي گنجد 🌷معرفی شهید