نکنه حسینم رو تنها بگذاری😭،تیر خلاص رو بزنم،این دست دیگه از دست حسین جدا نشد،🥀تا کجا،کنار علقمه،لشکر دیدن حسین پیاده شد،یه چیزی رو از رو زمین برداشت،هی میبوسه،هی به چشماش میکشه،راوی میگه گفتم:حسین ورق قرآن پیدا کرده،جلو رفتم،دیدم دست قلم شدهی💔😭 عباس،حسین……….