#مدرسه_ای_برای_زندگی
#طرحهای_بیستگانه
#غدیر_عهدی_با_مهدی(عج)
#داستان_حکایتی_ازبچه_هاوحضرت_علی(ع)
#داستان_دوم_قسمت_اول
به نام خدا
آی قصه ؛قصه؛قصه نون وپنیر وپسته
نور اذان از دلا می بره درد وغصه
دختر خدمتکار
در بازار دخترک 🧕گوشه نشسته بود و گریه😭 می کرد رهگذران بی آنکه نگاهی 👀به او بیندازند از کنارش می گذشتند دخترک🧕 نمیدانست 😬باید چه کار بکند ناتوان و درمانده به دیوار تکیه داد و اشک😥 ریخت آن روز گذر حضرت (ع) به بازار افتاده بود به سوی دیگر بازار میرفت که صدای گریه😭 دختر🧕 را شنیدم به طرف صدا🎶 برگشت دختر🧕 را دید و خاص بداند که چه اتفاقی برایش افتاد است.🧕 گفت من خدمتکارام در خانه ای🏰 کار می کنم صاحبخانه🧔 پولی 💲💸داده تا برایش خرما بخرم من هم از همین خرما فروشی که کنارش نشسته ام ،خرما خریدم و به خانه🏰 بردم، خرما را به صاحبخانه🧔 دادم . اوبه خرما نگاهی👀 انداخت و گفت خرمای خوبی نخریدم .
صاحب خانه 🧔خواست خرما را پس بدهم و پولش💲💸 را پس بگیرم. با عجله🚶♀️ به بازار برگشتن به خرما فروش👴 گفتم :که اربابم 🧔خرمایت را نپسندیده. خرما را پس بگیر و پولش💲💸 را بده. اما او با عصبانیت😤😡 مرا از دکانش بیرون انداخت. 😭
خرما راپس نگرفت و پولم 💲💸را پس نداد حالا نه پول 💲💸دارم که به صاحبخانه🧔 بدهم نه می توانم خرما را به خانه برگردانم نمی دانم چه کنم اگر پول💲💸 خرما را به صاحبخانه🧔 برنگردانم، دعوایم می کند.
#کلاسهای_تابستانی_دختران_آسمانی
🎀
@dk_bronsi🎀