(کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا) کلام غریبی‌ست، واژه واژه‌ی این عبارت، تفسیری دارد فرای هم تصوری، تفصیلی دارد وَرای هر تفکری... یعنی چه معنایی نهفته است در این: (همه‌ی روزها عاشورا و همه‌ی زمین‌ها کربلاست)! در تمام اَدوار، جبهه‌ی حق و باطل در تقابل با یکدیگر بودند و هر کدام خود را مسیحای پیروان خود عرضه می‌کردند. حال جای سؤال است، که آیا حق واقعا حق است و باطل باطل...!؟ چه ترازویی می‌سنجد این حقیقت را...!؟ چه معیاری می‌سازد مسیر هدایت را...!؟ این‌جا بود که مخلوق، کلامش از خالق جوشید و قلم نشانه‌ای از حق و حقیقت داد... بشر ندیده و نشناخته چطور پیرو حق و حقیقت می‌شد و چگونه صعود می‌کرد به قله‌ی سعادت...!؟ یک کودک نوپا، برای راه رفتن هم به انگیزه‌ی درونی نیاز دارد و هم الگو... هم در ذاتش اشتیاقِ پیمایش می‌جوشد و هم از والدین سرمشق می‌گیرد. حال اگر والدین نبودند، او چه می‌شد!؟ آیا برایش علاقه‌ی درونی کافی و وافی بود!؟ انسان اَحسنُ الخالقین آفریده شد و خالق از روح خود در او دمید. آدمیزاد ذاتاً در پی راستی‌هاست و این ذات برای بالفعل رسیدن، زادآوری می‌خواهد. خداوند متعال، هادی بشر را از بهترین و کامل‌ترین آفريده‌هایش برگزید و آن‌ها را نماینده‌‌ی خود بر روی زمین مقرر ساخت. صداقت گفتارشان و اخلاص رفتارشان... . در این میان، گروهی دیگر نیز وَلد شیطان شدند و در برابر پاکانِ نیک‌سرشتِ الهی، قد عَلَم کرده و راه ناصواب را انتخاب نموند. آن‌ها برای احقاق باطل خود پیوسته در حال برچیدن رهبران الهی شدند و تاکنون‌ توانستند همه‌ی انوارِ حقیقت را خاموش کنند. اما، ماجرا به این نتیجه ختم نمی‌شود. خالق، اندوخته‌ای دیگر باقی نگاه داشته، برای واپسین رویارویی حق و باطل... موعود هَل مِن ناصِر...!؟ می‌طلبد. او می‌آید و باطل را سرنگون و حق را حاکم بر دنیا می‌سازد... "ان‌شاالله" ✍️اسما صادقی بسیج رسانه قم @brqom_ir