عرض رودخانه را در عریض ترین نقاط که حدود ۳۶۰ متر و در کمترین عرض ۲۱۰ متر بود اندازه گیری کرده بود. آن زمان من با این شهید بزرگوار همراه بودم. با اینکه ۸ ماه قبل از عملیات بیت المقدس، نیروهای ما سرگرم عملیات بستان بودند، شهید حسن باقری هیچ گاه منطقه کارون و عبور از رودخانه کارون و عموماً منطقه عملیاتی بیت المقدس را فراموش نمی کرد. به یاد دارم در یکی از شناسایی ها که ماموریت آن از سوی شهید باقری به من واگذار شده بود، خاکریز جدیدی در منطقه روبه روی سلمانیه (خرائب) از سوی دشمن به وجود آمد.
وقتی به ایشان گزارش دادم، با حساسیت عجیبی در منطقه حاضر شدند و حدود ۶ تا ۷ ساعت روی دکل شناسایی ابوذر نشستند و منطقه را زیر نظر گرفتند. این نوع شناسایی در منطقه چندین بار توسط فرماندهان سپاه صورت می گرفت. سردار صفوی و سردار رشید شخصاً در منطقه حاضر می شدند و از نزدیک کار شناسایی را انجام می دادند. شاید یکی از رموز موفقیت ما در عملیات بیت المقدس این باشد که همه فرماندهان ما از فرماندهان قرارگاه گرفته تا فرماندهان تیپ و گردان، شب قبل از عملیات منطقه را به خوبی دیده بودند، درک کرده بودند و شناخت کافی از آن داشتند.
البته همه این تلاش ها منجر به آن شد که پس از طرح عبور از رود کارون در قرارگاه کربلا توسط شهید حسن باقری، به عنوان کلید پیروزی نظامی در عملیات بیت المقدس با موفقیت روبه رو شود.
در این عملیات باید ۷۰ تا ۸۰ هزار نفر نیرو از روی پل هایی که روی رودخانه کارون زده می شد و یا توسط جی اس پی (نوعی خودرو که قادر به حمل نفربر و تانک روی آب و خشکی است) به همراه برخی ادوات نظامی مانند توپخانه عبور می کردند. زدن چنین پل هایی مستلزم شناخت دقیق از منطقه بود. به خاطر دارم که چند بار گروه های شناسایی با قایق از رودخانه کارون عبور کرده بودند و تا نزدیک جاده آسفالت پیش رفته بودند. در این میان شهدایی را نیز تقدیم کردیم.
سختی کار شناسایی به حدی بود که برای انجام یک کار دقیق پس از تاریک شدن هوا و اقامه نماز مغرب تا ۱۶ کیلومتر پیش می رفتند و سپس قبل از طلوع آفتاب همین مسیر ۱۶ کیلومتر را بر می گشتند. یعنی ۳۲ کیلومتر پیاده روی طی یک شب کار بسیار سخت و مشقت آوری بود.
تیم طراحی سپاه شامل سردار صفوی، سردار رشید و شهید حسن باقری که مستقیماً در منطقه عملیاتی حضور مداوم داشتند و نظارت کاملی روی شناسایی منطقه داشتند. اصولاً در سپاه این اعتقاد وجود نداشت که یکی بیاید طراحی کند و دیگری بجنگد. در عملیات بیت المقدس فرماندهان قرارگاه ها کار شناسایی را انجام دادند، در طراحی عملیات نقش موثر داشتند، در اجرای عملیات نیز شخصاً فرماندهی کردند و این شد یکی از رموز موفقیت در عملیات بیـت المقدس.
مطلب دیگر توانمندی های نظامی دشمن در منطقه بود. شاید عموم مردم فکر کنند که ارتش عراق، ارتش چندان قدرتمندی نبود و فرماندهان آن شایستگی های لازم را برای شرکت در نبردهای سنگین نداشتند. اما واقعاً این طور نبود. ارتش تا بن دندان مسلح عراق که از فرماندهان کارآزموده و کلاس دیده بهره می برد، در مقابل ما قرار گرفته بود. فرماندهانی که بعضاً تا آخرین لحظه با قدرت هرچه تمام تر ایستادگی می کردند و می جنگیدند.
تا جایی که بعضی از همین فرماندهان در درگیری های به وجود آمده کشته می شدند. نباید تصور کرد که با یک ارتش ترسو و بی کفایت روبه رو بوده ایم. می توان نمونه هایی را به عنوان شاهد بیان کرد تا عمق گفته های من درک شود.
به عنوان مثال گردان تانک قادسیه به فرماندهی سرهنگ محمد الوان یگان تابعه تیپ ۱۲ زرهی لشکر ۳ بوده (همان لشکری که به فرماندهی سرتیپ جواد اسعدشیتنه در مقابل رزمندگان ما مقاومت کرده بود). گردان قادسیه حدود ۵۰ تانک و ۳۰۰ نفر نیرو داشت. سرهنگ محمد الوان در روز چهاردهم عملیات بیت المقدس آنقدر در مقابل نیروهای ما ضدحمله و مقاومت کرد تا از مجموعه ۳۰۰ نفر نیروی او تنها ۳۸ نفر باقی ماندند. خود او نیز در درون تانکش کشته شد. اما هیچ گاه عقب نشینی نکرد.
بچه های ما در مقابل چنین ارتش و فرماندهی در جبهه دشمن به نبرد با او مشغول بودند. حال تصور کنید شرایطی را که عقبه رزمندگان ما رودخانه کارون بود و با پشتیبانی بسیار محدود. دشمن مقاوم و کارآزموده و مجهز به مدرن ترین سلاح های جنگی اگر دشمن متوسل به یک تک گسترده می شد، تمام بچه های ما درون رودخانه کارون ریخته می شدند. سوال اینجاست که چگونه نیروهای بسیجی که تنها ۳ ماه دوره آموزش ابتدایی نظامی دیده بودند، در مقابل چنین دشمنی مقاومت و پایداری کردند؟ روحیه بسیجیان رزمنده در عملیات بیت المقدس به گونه ای بود که اصلاً متکی به جاده، عقبه پشتیبانی کننده و غذا و مهمات نبودند. آنها فقط روحیه جهاد، ایثار، شهادت و دفاع از وطن را در خود پرورش داده بودند.
سردار فتح الله جعفری
http://Eitaa.com/bshmk33
http://Splus.ir/bshmk33