_هر شـب وسـطِ های های گریه هایش میزد روی شانه ام: "رفیق! دعا ڪن منم این طور شهید بشم" _وقتی از اِرباً اِربا شدن علی اڪبر علیه‌السلام می‌خواند _وقتی از گلوی بریده ی حضرت علی اصغر علیه‌السلام می گفت، _وقتی از جدا شدن دستان حضرت عباس علیه‌السلام می گفت، _وقتی از بی سر شدن امام حسین علیه‌السلام ضجه می زد و حتی از اسارت حضرت زینب سلام‌الله . یک شب از دستش کلافه شدم، بهش توپیدم: . "مسخره ڪردی ما رو؟؟ هر شب هرشب دوست داری یه شڪلی شهید بشی! لبخندی زد و گفت: "حاجی، دعا ڪن فقط! . 📚کتاب سربلند روایت زندگی شهید محسن حججی بـرادر شـهـیـــدم ...🌷🕊@Bshmk33