🗓 ↯ در ظهر عـاشـ🚩ـورا چه گذشت 2⃣1⃣ 🌷السلام علی عبدالله الحسین الطفل الرضیع عبدالله رضیع که به علی‌اصغر مشهور گشته مادرش رباب دختر امرءالقیس بن عدی است که امام حسین نسبت به او علاقه وافری داشت و رباب هم شیفته امام بود چون امام حسین علیه‌السلام مشاهده کرد چشم‌های علی به گودی رفته و لب‌ها خشک شده و از شدت تشنگی به حالت اغماء درآمده بدون لباس رزم و با عبا به سمت دشمن رفت تا ببینند به قصد گفتگو می‌رود نه جنگ بلکه عواطف دشمن برانگیخته شود و طفل شیرخوارش را سیراب کنند حسین علیه‌السلام که طفل شیرخوارش را بخاطر گرمای زیاد زیر عبا گرفته بود او را سر دست بلند کرد تا همه دشمن او را ببینند آنگاه فرمود: اگر به من رحم نمی‌کنید به این طفل رحم کنید که از تشنگی آرام ندارد لکن در دل‌های سخت‌تر از سنگ مردم کوفه اثر نداشت بلکه حرمله ملعون تیری به چله نهاد و علی اصغر را هدف تیر قرار داد گلوی علی را گوش تا گوش برید علی که سوزش تیر را حس کرد مانند مرغ سربریده روی دست پدر پر و بال میزد نقل شده است که در کربلا چند جا اباعبدالله خیلی گریه کرد، یکی هم زمانی بود که علی کوچکش روی دستش ذبح شد حسین علیه‌السلام دو دست را زیر گلوی علی گرفت و مشت‌های لبریز از خون را به طرف آسمان پاشید امام باقر علیه‌السلام فرمود: حتی یک قطره از آن خون به زمین برنگشت آنگاه امام حسین علیه‌السلام فرمود: خدایا تو خود بین ما و مردمی که ما را دعوت کردند تا یاری کنند و ما را کشتند قضاوت فرما به قدری مصیبت برای اباعبدالله جانسوز بود که ندایی به تسلیت از آسمان شنید: حسین، علی را واگذار که در بهشت او را شیر دهنده‌ای است سپس امام حسین علیه‌السلام فرمود: تحمل همه این مصیبت‌ها چون در حضور خدا و برای خداست برای ما گواراست بار خدایا شیرخوار من در پیشگاه تو کمتر از ناقه صالح نیست که بخاطر آن بر قوم صالح غضب فرمودی سپس امام با نوک شمشیر قبری کند و عبدالله را با بدن و قنداقه آغشته به خون دفن کرد ◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️ ✍ منابع: ↲بحارالانوار، ۴۵/۴۶ ↲نفس المهموم، صفحه۳۴۸،۳۴۹ ↲حیات الحسین، ۲۷۵/۳ ↲اعیان الشیعه، ۶۰۹/۱ ↲ ادامه دارد ... ➯@Bshmk33