💠 سروده‌ای از حضرت آیت الله صافی گلپایگانی حفظه الله دلم ز هجر تو ای یار خوب رو خون است نپرسی از من مسکین که حال تو چون است شبم ز هجر تو روز است و روز همچون شام ز دوریت غم و دردم هماره افزون است بیا به کلبه بیمار خویش از سر مهر که از فراق تو حالش بسی دگرگون است به من ببین که ز هجران روی دلجویت ز چشمم اشک روان همچو شطّ جیحون است ایا امین خدا ای که زیر رایت تو مسیح و آدم و نوح و کلیم و هارون است طفیل هستی تو جن و انس و حور و ملک سپهر و مهر و مه و کوه و دشت و هامون است خوشا به دور تو و عصر و عهد و دولت تو که حکم، حکم خداوند و عدل و قانون است مباش لطفی صافی ز عاقبت نومید به جان دوست که احوال، نیک و میمون است https://eitaa.com/bshmk33