🇮🇷 🇮🇷 ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢نبرد سخت و نَرم در اسارت(۱) تقابل بچه‌های ما با بعثیا، یه تقابل متفاوت و چند جانبه بود. اونا به جسم بچه‌ها حمله می‌کردن و هیچ محدودیت و خط قرمزی برای زدن و شکنجه کردن نداشتن و طبیعی بود پیروز این میدان و تقابل بعثی بودن. هر وقت می‌خواستن می‌زدن و ما هیچ‌گاه امکان مقابله به مثل نداشتیم چون نه تنها یه دست بلند کردن روی یه سرباز صفر، به منزلۀ حکم قتل خود بود بلکه، به معنای زیر شکنجه و کتک قرار دادن صدها نفر دیگه بود، بنابراین نوع مقابله نه عملی بود و نه منطقی! که مثلاً یه اسیر پا بشه بزنه تو دهن یه سرباز بی ارزش عراقی و بعدش خودش زیر وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها، شهید بشه و صدها نفر دیگه رو هم ببرن زیر کابل و شکنجه. اونا می‌زدن و ما چاره‌ای جز صبر نداشتیم. ولی نوعی دیگه‌ای از تقابل بین ما و بعثیا بود که در این نبرد بچه‌های ما مهاجم بودن و اونا مدافع. این نوع تقابل از نوع نرم و فرهنگی بود. بعثیا جز ناسزا، تحقیر و تهدید متاعی دیگه برای عرضه کردن در میدان جنگ نرم نداشتن. این متاع و سلاح برای خودشون بیشتر از ما آزار دهنده بود. چون هیچ‌گاه مؤمن مجاهد با ناسزا و فحش تحقیر و ذلیل نمی‌شه؛ بلکه اعصاب فرد فحاش به هم می‌ریزه و آزار می‌بینه؛ ولی در میدان نبرد جنگ نرم دست ما پر بود. پشتوانه و زاغه مهمات ما در این جنگ فرهنگ غنی اهل بیت(علیهم السلام)، آرمان های بلند امام خمینی(رحمه الله علیه) و آموزه های اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله) بود. در این نبرد، ما از هر نوع مهمات و سلاحی برخوردار بودیم. ما در میدان نبرد نرم و فرهنگی با کسانی می‌جنگیدیم که بشدت مستضعف و فقیر بودن و دستشون از سلاح و مهمات خالی بود. ما اسلحه‌های بسیار مدرن و پیشرفته مانند فرهنگ ایثار، مقاومت و شهادت در اختیار داشتیم و اونا بی‌بهره بودن. ما به سلاح ایمان، عقیده و نظام پاداش و جزای روز قیامت مجهز بودیم و هر سختی که می‌کشیدیم رو ذخیره‌ای ارزشمند برای فردای قیامت می‌دیدیم و اونا با این مفاهیم بیگانه بودن. ما آینده رو روشن می‌دیدیم و با امیدواری کامل به پیروزی و نصرت الهی امیدوار بودیم و امید و دلگرمی اونا فقط و فقط حمایت مالی و تسلیحاتی غرب بود. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆