♥️ لحظه ی دیدنت انگار که یک حادثه بود حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت سیب را چیدم و در دلهره ی دستانم سیب را دید !! ولی دلهره را دوست نداشت تا سه بس بود که بشمارد و در دام افتد گفت یک .. گفت دو .. افسوس سه را دوست نداشت من تو خط موازی؟ نرسیدن ...؟ هرگز دلم این قاعده ی هندسه را دوست نداشت درس منطق نده دیگر تو به این عاشق که از همان کودکیش مدرسه را دوست نداشت ❤️❤️❤️ "حسین باقری" @anarestane_maneto