44.58M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
چرا قاسم نیامد باز چرا می گرید این میهن مگر دیگر نمی آید چرا گریه چرا شیون چرا از رونجنگید و چرا از پشت زد دشمن چرا نوری ندارد ماه چرا صد پاره است این تن چرا بالش جدا دیدم به هنگام پریدن من چرا داغ فراق او روان می سازد اشک من چرا تابوت برگشته زیوسف جای پیراهن چرا برگشته انگشتر از آن شیر پلنگ افکن نمی چرخد زبان من ز وصفش ناتوانم من به عشق انتقام او چه ساعت ها شمردم من بگویندش که سردارست، کدامین؟ آریو برزن؟ ویا آرش همان مامن همان پولاد ورویین تن همانی نیست که چون رستم شده کابوس اهریمن؟ همان آیات پیروزی به هر خصم ودد ودشمن همان سردار دلها که زحق باشد دلش روشن همان رویای بیداری که حالا خفته در مدفن به یادم آمد آن سردار به هر بد بود بنیان کن نفوذ چشم های او به هر جنگی طنین افکن چرا پس خواب خواب است؟ او چرا پر پر شده سوسن چرا رفت از میان ما به سوی باغ ودر گلشن؟ ولی می خواست او‌خود این شهادت شیوه ای احسن به نیکی نام او ماندن ز بند این زمین رستن وحالا راه او اینجا برای تو برای من دفاع از حق مظلومان وجنگی تیز با دشمن وگرچه کشته شد سردار غریب ودور از این میهن نخواهی داشت زین پس خواب شوم کابوست اهریمن همه سرها وتن هاتان نیرزد کفش این تن که خار چشم بد ها بود وگر رفته بمانم من 🔸️شاعر تابان نظریان دانشجوی کارشناسی اموزش تربیت بدنی پردیس زینب کبری (س) اراک 💠 کانال تولیدات دانشجویی دانشگاه فرهنگیان کشور https://eitaa.com/ostancfu