10.61M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
🎥 دوربین‌مخفی| من نمی‌تونم این پیامک رو براتون بخونم ای پدر از خود زَدی تا من نمودی اینچنین هر دو دستت مصلحت ، باشد مرا دستِ یَمین خشم تو آتش شد و چکُش بر این خامیِ من مهر تو آبی برَش ، سُنباده ای بر آهنین آبِ چشمَت آتشی زد سینه ی آرام و سرد شیره ی خوبی جدا کردش ز سنگی در زمین گرمی آغوش تو ساکت نمودش آتشم دل بیاسودش مرا اما ندانم چون و چین سردیِ اشکت پدر آخر چگونه آتش است ؟ گرمی آغوش تو آخر چِسان تسکین ، عجین؟ لطف رب را شکر من کم باشد از خیرِ پدر همچو مادر ای پدر دیگر نداری جانشین شاعر: محسن رفیعی پردیس باهنر اصفهان 🌐 روابط عمومی سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان https://eitaa.com/cfu_acac_ir ‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎ ‌‌‎‌‌ ‌‌