☄🔥☄🔥☄🔥☄🔥☄🔥☄ 🔥 ☄ 🔥 ☄ ۳۷ حالش این طور باشد که اگر لطف و توفیق الهى درباره من مستمر باشد و به همین حالى که هستم و بهتر از آن از دنیا بروم و فلان کافر یا فاسق هم اگر همین طور خذلان خدا شامل حالش بوده و با این حال فعلى از دنیا برود آن وقت من از او بهتر خواهم بود. پیرى و ترقى در روحانیت : ناامیدى از ترقى و تعالى و سیر در معارج انسانیت هرچند از مصادیق یأس محرم نیست ولى مؤمن نباید گمان کند که براى ترقى انسان در مقامات روحانیت اسبابى مؤثر است، مانند قوۀ جوانى و ذکاوت و مجاهده و غیر اینها و من فاقد اینهایم چه اشخاصى که هیچیک از اینها را نداشتند و به فضل الهى به درجات عالیه رسیدند مانند فضیل بن عیاض و عمران صابى و برهم نصرانى و صاحب ریاض که همه هنگام تنبهشان پیرمرد و از کار افتاده بودند مع الوصف لطف الهى شاملشان شد. بزرگى گناه یأس : یأس از لوازم و آثار خبیثۀ کفر و انکار شؤون رب العزة است زیرا کسى که خدا را به قدرت و کرم و علم شناخت و دانست که او آفرینندۀ جمیع عوالم و تربیت کنندۀ شراشر عوالم وجود است، قدرتش نامحدود و حکمتش نامتناهى است و هر فردى از ممکنات هرچه لازم داشته به او داده است. نظرى به نوزاد انسان : چنانچه در رحم مادر از بچه غفلت نفرموده، مواد غذائى به او رسانید و پس از بیرون آمدن از رحم چون معده اش لطیف و طاقت هضم غذاهاى مرکبۀ این عالم را نداشت، لطیف ترین غذاهاى این عالم که متناسب حال او است از راه پستان مادر به او رسانید و بعد که قوۀ هضم غذاهاى مرکبه را پیدا نمود دندانهایش را رویانید و هکذا، چون در ابتدا سخت ناتوان و محتاج به تربیت کننده اى بود تا مراقب و مواظبش باشد چنان مهرش را در دل مادر قرار داد که با کمال شوق یک آن از او غفلت ننماید، و هکذا و هکذا. پس باید امیدوار بود : پس از التفات به این امور و هزاران امر دیگر آیا سزاوار است که از پروردگار عالم و خداى مهربان خود قطع امید کند و امید اصلاح فلان امر جزئى یا آسان شدن فلان کارى که برایش مشکل شده است، از حلال مشکلات نداشته باشد؟ زهى بى حیائى و شرمسارى! . یأس از کفر یا بى خبرى است : بالجمله یأس ناشى از کفر پنهانى است که باید شخص در مقام اصلاح خود برآید یا در اثر غفلت و بى التفاتى به شؤون ربوبیت اوجل جلاله است و یأسى که از گناهان کبیره شمرده شده هر دو قسم است. ••࿐‌@chadorbesarha