🔻دروغ آزادی در غرب
🔸آزادی، حق اعتراض و آزادی بیان در غرب هیچوقت نه ارزش بوده و نه اصل.
👈 یک کشمکش دائمی بوده است بین نیروهای سیاسی موجود که حدّ و مرزش بر اساس توازن قوا بین این نیروها، و میزان فرصت و تهدیدی که برای سلطهی نظام سرمایهداریاش ایجاد میکند، تعیین میشود.
✓ در دو قرن اخیر، هرگاه و هرجا که منافع سرمایه داری، کلنیالیسم و امپریالیسم ذرهای بهخطر افتاده، دولتهای غربی در قتلعام، کشتار، سرکوب حداکثری، قتل و شکنجه و زندانی کردن فعالان لحظهای تردید نکردهاند.
🔸از کشتار جمعی کمونارها بعد از کمون پاریس، تا قتلعام بیش از یکونیم میلیون معترض در اندونزی بهدستور و با حمایت مستقیم آمریکا، از کشتار کارگران اعتصابکننده در آمریکا تا قتلعام کمونیستها در اردوگاههای آلمان نازی، از سرکوب وحشیانهی معدنچیان در انگلستان تا کشتار الجزایریهای معترض در پاریس.
🔹این فهرست چنان بلندبالاست که سه مثنوی هفتاد من هم ازش بنویسیم، تمام نخواهد شد.
🔸اینکه میزان و شدت سرکوب در دهههای اخیر کمی در کشورهای غربی کاهش پیدا کرده بود، یکی بهدلیل کاهش خطرات وجودی، یعنی خطراتی که کلیت نظام حاکم را تهدید کند، بود؛ یکی هم بهدلیل غلبهی بینظیر هژمونی فرهنگی، ایدئولوژیک، سیاسی و رسانهای غرب بعد از شکست شوروی در جنگ سرد. حالا اما با بحرانهای پیاپی سرمایهداری امپریالیستی، هردوی این عوامل شکننده شدهاند.
🔹 سرمایهداری چارهای جز تشدید جنگ طبقاتی و جنگهای امپریالیستی ندارد، چرا که حیاتش به ریختن خون وابسته است.
👈توازن قوا هم بهشکلی است که دیگر نیازی به نگهداشتن نقابها نیست.
🔸چهرهی عریان سرمایهداری و امپریالیسم همین است. نسلکشی و گورهای دستهجمعی در غزه، عروج فاشیسم در اروپا، سرکوب و سانسور و نابودی هر صدای مخالف به هر قیمتی. منتظر تانکها و چکمهها در خیابانهای اروپا و ایالات متحده آمریکا باشید.
✓ فاشیسم نابود نشد، در سکوت زیست برای روز مبادا!