چند جرعه با من بخوان
صبح خیره ماندم به گاز. یک تای ابرو را دادم بالا. لبخند نشست روی لبام. با سیم افتادم به جان چدن ها. ب
شما بچه رو سیر کن نصف اخلاقش درست می‌شه. اون نصفه‌ی دیگه مربوط می‌شه به زمان انتخاب که باید چشم و گوشت رو باز می‌کردی. دیگه نگرفتی من چی می‌گم چه کار کنم خب ؟